انوری (مقطعات)/ای خداوندی کز غایت احسان و سخا

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (مقطعات) (ای خداوندی کز غایت احسان و سخا)
از انوری
'


ای خداوندی کز غایت احسان و سخا ابر در جنب کفت باطل و دریا زورست
جود و بخل از کف تو هر دو مخنث شده‌اند مگرش طبع سقنقور و دم کافورست
بنده را خدمت پیوسته‌ی ده ساله مگیر کز قرابات نفور و ز وطن مهجورست
ده قصیده است و چهل قطعه همه مدحت تو که به اطراف جهان منتشر و مشهورست
با چنین سابقه کس را به چنین روز که دید کز غم راتبه روزش چو شب دیجورست
سعی کن سعی که در باب چنین خدمتگار سعی تو اندک و بسیار همه مشکورست
بر سرش سایه فکن هین که در افواه افتاد که ز تقصیر فلان کار فلان بی‌نورست
اندرین شدت گرما که ز تاثیر تموز بانگ جزد از تف خورشید چو نفخ صورست