انوری (غزلیات)/عشق تو دل را نکو پیرایه‌ایست

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (عشق تو دل را نکو پیرایه‌ایست)
از انوری
'


عشق تو دل را نکو پیرایه‌ایست دیده را دیدار تو سرمایه‌ایست
تیر مژگان ترا خون ریختن در طریق عشق کمتر پایه‌ایست
از وفا فرزند اندوه ترا دل ز مادر مهربانتر دایه‌ایست
بنده گشت از بهر تو دل دیده را گرچه دل را دیده بد همسایه‌ایست
زان مرا وصلت به دست هجر داد کز پی هر آفتابی سایه‌ایست