انوری (غزلیات)/دلبر هنوز ما را از خود نمیشمارد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | انوری (غزلیات) (دلبر هنوز ما را از خود نمیشمارد) از انوری |
' |
دلبر هنوز ما را از خود نمیشمارد | با او چه کرد شاید با او که گفت یارد | |
جانم فدای زلفش تا خون او بریزد | عمرم هلاک چشمش تا گرد از او برآرد | |
جان را چه قیمت آرد گر در غمش نسوزد | دل را محل چه باشد گر درد او ندارد | |
گیتی بسی نماند گر چهره باز گیرد | زنده کسی نماند گر غمزه برگمارد | |
آوازهی جمالش دلها همی نوازد | لیکن بر وصالش کس را نمیگذارد |