انقلاب شاه و مردم

از مشروطه
(تغییرمسیر از انقلاب سفید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
درگاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران

درگاه انقلاب شاه و مردم

قوانین انقلاب شاه و مردم
شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی انقلاب شاه و مردم را آغاز می‌کنند. صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را - تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید


انقلاب شاه و مردم - در روز ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ منشور شش گانه انقلاب شاه و ملت به رفراندوم گذاشته شد و ملت ایران با شور و هیجان بی مانند به پای صندوق‌های رای رفتند و به این همه‌پرسی پاسخ آری دادند. در این روز زنان ایران برای نخستین بار رای دادند. ملت ایران با اکثریت قاطع با بیش از پنج میلیون و پانصد هزار رای منشور شش گانه انقلاب شاه و مردم را تاییدکردند. انقلاب شاه و ملت در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ با رای مردم ایران پیروز شد. اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی در روز ۸ بهمن ماه پس از پیروزی انقلاب شاه و ملت پیامی رادیویی برای ملت ایران فرستادند.[۱] شاهنشاه دوازده اصل دیگر نیز به منشور انقلاب شاه و مردم که انقلاب سفید نیز نامیده می‌شود افزودند که رفاه مردم و پیشرفت کشور را دربرداشت. فرمان همایونی برای اجرای اصول شش‌گانه انقلاب شاه و مردم در ۹ بهمن ماه ۱۳۴۱ صادر شد. [۲].

در کنگره بزرگ ملی در بزرگداشت آغاز دومین دهه انقلاب شاه و مردم ۱ تا ۴ بهمن ماه ۱۳۵۱ [۳] شاهنشاه در سخنرانی خود راهنمایی‌ها و دستورالعمل‌های نوینی را در راه پیشبرد و تکمیل کردن انقلاب ایران که از این پس « انقلاب شاه و ملت » نام خواهد گرفت، اعلام فرمودند.

آغاز انقلاب شاه و مردم به سال ۱۳۲۹ بازمی‌گردد به زمانی که با فرمان شاهنشاه املاک سلطنتی [۴] میان برزگران تقسیم شد. مخالفت و مبارزه با تقسیم اراضی میان کشاورزان از سوی محمد مصدق یکی از بزرگترین فئودال‌های ایران[۵] در زمان نخست‌وزیری وی با پشتیبانی جبهه ملی و حزب توده سازمان داده شد. این مخالفت‌ها از سوی مصدق چنان بالا گرفت که مصدق املاک سلطنتی را مصادره کرد تا تقسیم زمین دیگر در ایران انجام نشود. پس از سرنگونی مصدق، شاهنشاه آریامهر برنامه اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی [۶] را با اراده استوار خود دنبال کردند. با تصویب قانون فروش خالصجات و تقسیم آن میان کشاورزان از سال ۱۳۳۴ مرحله دوم اصلاحات ارضی آغاز شد. مرحله سوم اصلاحات ارضی در یک برنامه گسترده رفورم اجتماعی واقتصادی یا انقلاب شاه و مردم که انقلاب سفید نیز نامیده می‌شود گنجانیده شد. منشور شش ماده‌ای انقلاب شاه و مردم اصول اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران را یک شبه زیر و رو کرد. این منشور دربرگیرنده اصلاحات ارضی (مرحله سوم)، ملی کردن جنگل‌ها و مراتع، فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی، سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ها، اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و دادن حقوق برابر سیاسی با مردان به بانوان ایرانی و ایجاد سپاه دانش بود. مخالفت با انقلاب شاه و مردم از سوی حجت‌الاسلام روح‌الله خمینی با پشتیبانی جبهه ملی و حزب توده سازمان یافت که به روز ننگین ۱۵خرداد ۱۳۴۲ انجامید. با تصویب قانون ترتیب رسیدگی و ختم پرونده‌های اصلاحات ارضی در ۸ خرداد ماه ۱۳۵۴ از سوی مجلس شورای ملی و ۲۳ تیر ماه ۱۳۵۴ از سوی مجلس سنا، همه پرونده‌هایی که در اجرای مرحله‌های گوناگون اصلاحات ارضی از سال ۱۳۲۹ به صادر کردن سند واگذاری یا ارسال صورت مجلس‌های تقسیم مِلک انجامیده بود و نمونه‌های مربوط، به دفترهای اسناد رسمی داده شده و نسبت به آنها شکایت و اعتراضی نرسیده بود، از دیدگاه اجرای مقررات اصلاحات ارضی پایان یافته اعلام شد و مالکیت کشاورزان بر زمین‌هایشان برای همیشه به ثبت رسید و پایان یافت.

شاهنشاه ایران محمدرضا شاه پهلوی آریامهر یکی از بزرگترین مبارزان حقوق بشر ، بر پایه قانون اساسی مشروطه [۷] ایران و با رفراندومی که مردم ایران منشور شش‌گانه انقلاب شاه و مردم را تایید کردند، با نخست‌وزیران وقت دکتر علی امینی، اسدالله علم، حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا یک شبه دگرگونی ریشه‌ای در سرتاسر ایران بوجود آوردند.

شاهنشاه با انجام انقلاب شاه و مردم ساختار نوین و مدرن اقتصادی و اجتماعی برای ایران ساختند و چهارچوب ارباب رعیتی یا فئودالی را ریشه‌کن نمودند و از رعیت یا بندگان مالکان که هیچ! نداشتند، برزگران مالک و آزاد ساختند و زمین‌های کشاورزی ایران را میان آنان تقسیم کردند. شاهنشاه هم‌چنین با تکیه بر اصل بیست و ششم متمم قانون اساسی که می‌گوید: قوای مملکت ناشی از ملت است، طریقه استعمال آن قوا را قانون اساسی معین می‌نماید، فرمودند زنان ایران بخشی از ملت ایران هستند و محروم کردن زنان در انتخابات در تضاد با اصل بیست و ششم متمم قانون اساسی است. اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران به نیمی از جمعیت ایران یعنی زنان ایران حق رای دادند تا در تعیین سرنوشت خود سهیم باشند. با دادن حق رای و حقوق برابر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با مردان ایران به زنان ایران، زنان ایران همان حقوقی را به دست آوردند که زنان در کشورهای غربی قرن‌ها برای آن مبارزه کرده بودند. شاهنشاه سیستم آموزش و پرورش نوین و صنعتی کردن ایران را با انقلاب شاه و مردم در کشور پیاده کردند. انقلاب سفید در مرحله نخست پیشنهادی دربرگیرنده شش اصل بود که شاهنشاه آریامهر در کنگره ملی کشاورزان در تهران در تاریخ ۱۹ دی ماه ۱۳۴۱ خبر اصلاحات و رفراندم را برای قبول یا رد آن به کشاورزان و ملت ارائه دادند. در روز ۶ بهمن ۱۳۴۱ در یک همه پرسی سراسری به اصلاحات رای مثبت داده شد.

پیشینه

واگذاری املاک سلطنتی به کشاورزان ۷ بهمن ۱۳۲۹

بیش از ۴۸۰۰ کشاورز از سراسر کشور در کنگره شرکت‌های تعاونی روستایی
زنان کشاورز از سراسر کشور در کنگره شرکت‌های تعاونی روستایی
انقلاب شاه و مردم
شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی سند مالکیت زمینهای تقسیم شده را به کشاورزان می‌دهند

پیش از اصلاحات ارضی ۵۰ درصد از زمین‌های کشاورزی در دست مالکان بزرگ بود. ۲۰ درصد متعلق به اوقاف و در دست روحانیون بود و ۱۰ درصد زمین‌های دولتی، ۲۰ درصد نیز به کشاورزان تعلق داشت. برنامه اصلاحات ارضی در سه مرحله پیش رفت. با برگردانده شدن املاک سلطنتی در سال ۱۳۲۷ به مالکیت شاهنشاه، شاهنشاه آریامهر تقسیم املاک سلطنتی را از زمین‌های ورامین و روستاهای پیرامون آن آغاز کردند.

برنامه اصلاحات ارضی دو مخالف بزرگ داشت مالکان بزرگ[۸] و دیگری روحانیون و موقوفات مذهبی که ۷۰٪ زمین‌های کشاورزی را در اختیار داشتند، یعنی کسانی که ثروت خود را از راه دسترنج کشاورزان اندوخته‌بودند. نخستین مخالفت با اصلاحات ارضی به وسیله محمد مصدق قاجار که خود از ده مالک بزرگ ایران بود، سازمان داده شد. مصدق با اختیاراتی که از مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفدهم بدست آورده بود لایحه‌های خود را تصویب می‌کرد و به اجرا می‌گذاشت، لایحه ازدیاد سهم کشاورزان علیه تقسیم اراضی را چنان به نوشتار درآورد که برپایه آن، مالکیت زمین همچنان در دست مالکین بزرگ می‌ماند. تا آن زمان مالک بزرگ ۱۰۰٪ بهره مالکانه می‌برد، ولی با این لایحه محمد مصدق سهم مالکان را به ۸۰٪ افزایش داد، و سهم کشاورز را به ۱۰٪ کاهش داد و ۱۰٪ دیگر را برای چرخاندن دهات و برای ساختن مسجد و غیره ویژه کرد. با برنامه تقسیم اراضی که شاهنشاه آن را پیش می‌بردند، مالکیت به کشاورز داده می‌شد و بهره ۱۰۰٪ به کشاورز تعلق می‌یافت. محمد مصدق با بکار بردن همه امکانات سیاسی خود کوشش کرد که برنامه اصلاحات ارضی شاهنشاه را از میان بردارد. محمد مصدق نیرنگ دیگری به کار برد و وزیر دربار حسین علاء را که مسئول به انجام رساندن برنامه‌ریزی اصلاحات ارضی بود، برکنار کرد و در روز ۱۱ امرداد ماه ۱۳۳۲ با اختیاراتی که داشت املاک سلطنتی و کاخ‌های سلطنتی را مصادره کرد. پس از سرنگونی محمد مصدق از سوی مردم ایران در روز ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ اصلاحات ارضی و عمران کشور ادامه یافت.[۹] اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر در زادروز خود ۴ آبان ماه ۱۳۳۲ در کاخ مرمر ۱۶۰۰ کشاورز را فراخواندند و سند مالکیت زمین‌هایی را که روی آن کار می‌کردند را بدانها دادند.

تقسیم زمین‌های خالصه میان کشاورزان

به دنبال تقسیم املاک سلطنتی، دولت از سوی شاهنشاه مامور فراهم آوردن و اجرای قانون فروش خالصجات [۱۰] به ویژه خالصه‌های کشاورزی به برزگران شد. دولت حسین علاء قانون فروش خالصجات را به مجلس شورای ملی و سنا داد و این قانون در نشست ۳۰ آبان ماه ۱۳۳۴ به تصویب مجلس شورای ملی و ۲۹ آذر ماه ۱۳۳۴ به تصویب مجلس سنا رسید. قانون فروش خالصجات دربرگیرنده ۱۳ ماده و ۲۹ تبصره می‌باشد. ماده نخست این قانون می‌گوید : وزارت کشاورزی مکلف است بر طبق مقررات این قانون نسبت به فروش کلیه خالصجات اعم از قرا و مزارع و اراضی و قنوات دایر و بایر و مستغلات و ابنیه که ملک قطعی دولت باشد اقدام نماید، به استثنای مراتع و جنگل‌های طبیعی و همچنین خالصجات و ابنیه و مستغلاتی که مورد نیاز سازمان‌های دولتی می‌باشد و فهرست آن به آگاهی کمیسیون‌های مربوطه مجلسین خواهد رسید.

در قانون فروش خالصجات دولت نوع و ویژگی‌های زمین‌ها و ساختمان‌ها و وظیفه وزارت دارایی و وزارت کشاورزی را جداگانه از یکدیگر روشن ساخت. زمین‌های دولتی درون شهرها و پیوسته به شهرها برای فروش به کارکنان دولت و زمین‌های کشاورزی برای فروش به برزگرانی که خود روی آن زمین‌ها کشت و کار می‌کردند آماده شد. کشاورزان می‌بایستی که در برابر خرید ده تا پانزده هکتار زمین خالصه، بهای آن را در درازای بیست سال به گاهانه (قسطی) بپردازند. تقسیم زمین‌های خالصه میان کشاورزان بر پایه قانون و آیین‌نامه اجرایی قانون فروش خالصجات [۱۱] انجام یافت و ۵۷۷۶۷ هکتار زمین خالصه به ۷۰۸۱ کشاورز داده شد.

تقسیم املاک سلطنتی و فروش زمین‌های خالصه از گام‌های ارزنده‌ای بود که در راه آزادی کار و کوشش روستانشینان ایران برداشته شد و نخستین گام در از میان برداشتن رژیم فئودالیسم و مالکیت‌های برزگ در ایران بود که سرآغاز دگرگونی‌های بنیادین در جامعه و اقتصاد ایران شد.

اصلاحات ارضی

سومین سالروز انقلاب شاه و مردم

در سال ۱۳۳۸ خورشیدی برابر با ۱۹۵۹ میلادی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران برآن شدند که دست به رفورم اجتماعی و اقتصادی بزنند، بر این پایه از دکتر منوچهر اقبال نخست‌وزیر وقت خواستند که پیش‌نویس لایحه اصلاحات ارضی را برای بردن به مجلس آماده کند. آشکار بود که تصویب چنین قانونی با مخالفت مالکان و روحانیون رو به رو می‌شد.

در اوایل سال ۱۳۳۹ برابر با ۱۹۶۰ میلادی نسخه اصلاح شده اصلاحات ارضی از تصویب مجلس شورای ملی که اکثریت نمایندگان آن را مالکان تشکیل می‌دادند، گذشت. مالکان این قانون را چنان دستکاری کردند که تنها به سود مالکان زمین شد. بر پایه این قانون، هر مالک می‌توانست تا ۴۰۰ هکتار زمین آبی یا ۸۰۰ هکتار زمین دیم را برای خود نگاه دارد. رویهم رفته، این مجلس راه‌هایی را پیش‌بینی کرد تا از پیاده شدن درست اصلاحات ارضی جلوگیری شود و به جانبداری از منافع مالکان پرداخت.

در روز ۲۴ آبان ماه ۱۳۴۰، شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی در فرمانی، برنامه نوین اصلاحات ارضی را به آگاهی رساندند و دولت دکتر علی امینی اجرای آن را به گردن گرفت. دکتر امینی، حسن ارسنجانی را به وزارت کشاورزی برگزید که لایحه اصلاحات ارضی که از زمان دکتر اقبال روی آن کار شده بود به روز درآورد. ارسنجانی در این لایحه نوشت که هر مالک تنها می‌تواند دارنده یک روستا باشد. هر آنچه بیشتر از آن است می‌باید به دولت فروخته شود. سپس دولت این زمین‌ها را ارزان به کشاورزان می‌فروشد و دولت وام بسیار ارزان برای خرید این زمین‌ها به کشاورزان خواهد داد. آرمان اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب رعیتی، بوجود آوردن طبقه‌ای از کشاورزان مستقل بود. نخستین طرح اصلاحات ارضی به دنبال محدود ساختن مالکیت زمینهای کشاورزی مالکین بود تا بی‌درنگ به دهقانانی که در آن زمین‌ها کشت و کار می‌کنند فروخته شود.[۱۲]

۱۹ دی ماه ۱۳۴۰ برابر با ۹ ژانویه ۱۹۶۲ میلادی کابینه دکتر امینی فرمان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر را برای برچیدن نظام ارباب رعیتی در ایران به تصویب رسانید. دکتر امینی به دیدار خمینی در قم رفت تا شاید بتواند به روحانیون این اصلاحات را بقبولاند. خمینی کارنامه نخست‌وزیری دکتر امینی را به نکوهش گرفت که سیاست امینی در کشورداری سراسر اشتباه است، آموزش در دبستان‌ها و دبیرستان‌ها کاملا اشتباه است و تنها کافر بیرون می‌دهد. پس از ایراد گرفتن‌های خمینی، اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر فرمودند: " اکنون شما ماسک به چهره‌اتان را برداشته‌اید. این مرتجعین سیاه بدتر از انقلابیون سرخ هستند "

کشته شدن مهندس شاهپور ملک عابدی به دست فئودال‌های استان فارس

کشاورزان آذربایجان مالک زمین‌های کشاورزی می‌شوند

۲۸ تیر ماه ۱۳۴۱ برابر با ۱۹ ژوئیه ۱۹۶۲ میلادی دکتر امینی از نخست وزیری کناره گرفت و اسدالله علم نخست‌وزیر شد. شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در نشستی با کابینه علم فرمودند که ما این اصلاحات را می‌توانیم زمانی به اجرا درآوریم اگر و تنها اگر اکثریت مردم موافق آن باشند و با یک رفراندوم می‌توانیم اصلاحات ارضی را پیش ببریم. ۱۹ دی ماه ۱۳۴۱ برابر با ۹ ژانویه ۱۹۶۳ میلادی شاهنشاه آریامهر کنگره ملی کشاورزان را با سخنان خود گشودند. ۴۲۰۰ نماینده تعاونی‌ها و کشاورزان در این کنگره شرکت کردند. شاهنشاه شش اصل اصلاحات را در این کنگره خواندند و به آگاهی رساندند که این منشور شش گانه به آرای مردم گذاشته خواهد شد. شاهنشاه با غریو شادی باشندگان در کنگره رو به رو شدند. شاهنشاه فرمودند «هیچ عملی بیش از کارهایی که امروز انجام می‌دهیم از جمله آزاد ساختن رعیت اسیر و بدبخت ایران از زنجیر اسارت و مالک کردن ۱۵ میلیون جمعیت این کشور در زمینی که در آن کار می‌کنند مورد پسند خدا و ائمه اطهار نخواهد بود. هیچ چیز خداپسندانه‌تر از عدالت اجتماعی و رفع ظلم نیست».

ایراد این سخنان مالکین بزرگ و روحانیون را به شورش برانگیخت زیرا که روحانیون خود در زمره مالکین بزرگ بودند و با چنگ و دندان بر روی زمین‌های اوقاف افتاده بودند. روحانیون مخالف سرسخت منشور شش ماده‌ای شاهنشاه، در منبرهای خود با این بهانه که بااصلاحات ارضی کشاورزان سرمایه و توانایی اداره زمین خود را نخواهند داشت و سرانجام زمین‌ها را به اربابان پیشین خواهند فروخت در اجرای این برنامه سنگ اندازی می‌کردند.

۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱ مهندس ملک عابدی رییس سازمان اصلاحات ارضی فیروزآباد استان فارس به دست شماری از مالکان بزرگ ایران کشته شد.[۱۳] اسداله علم نخست وزیر پس از آگاهی از این رویداد خونین گفت که تصمیم استوار دولت درباره پیاده کردن اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب رعیتی با این قبیل اقدامات جنایتکارانه و تحریکات دچار تزلزل نخواهد شد.

در تاریخ ۶ بهمن ماه ۱۳۴۱ همه‌پرسی در ایران انجام پذیرفت که به تایید منشور شش گانه انقلاب شاه و مردم از سوی مردم انجامید. ۵٬۵۹۸٬۷۱۱ برای انقلاب شاه و مردم و ۵۲۱٬۱۰۸ علیه منشور انقلاب شاه و مردم آرای خود را به سندوق‌ها ریختند.[۱۴] برای نخستین بار در تاریخ ایران زنان نیز به پای سندق‌های رای رفتند. زنان در تهران ۱۶٬۴۳۳ و در دیگر شهرستان‌ها ۳۰۰٬۰۰۰ تن رای آری خود را به سندوقها ریختند.[۱۵]

اصلاحات ارضی در سه مرحله انجام شد. در مرحله نخست تعیین شد که هیچ مالکی بیش از یک ده نداشته باشد، مازاد زمین‌ها و ده‌ها به دهقانانی که در روی آن زمین‌ها کشاورزی می‌کردند فروخته شود و با فروش سهام کارخانجات دولتی ترتیب بازپرداخت بهای زمین‌ها به مالکان فراهم گردید.

در مرحله دوم مالکان زمین‌های استیجاری می‌باید یا به تقسیم درآمد به دست آمده از اجاره بپردازند و یا بر پایه قراردادهای اجاره، زمین‌ها را به کشاورزان بفروشند. به عبارت دیگر مالکان بایستی که یا ملک کشاورزی خود را برای سی سال به کشاورزان اجاره نقدی دهند و یا زمین را با توافق بدآنها بفروشند. بدین سان حداکثر مالکیت زمین‌ها در دست یک مالک بسیار کم شد. املاک موقوفه عام نیز بر اساس درآمد آن زمین به اجاره دراز مدت ۹۹ ساله به کشاورزان واگذار گردید. در مورد موقوفات خاص متولیان مجبور به فروش آنها به دولت و تقسیم آن بین کشاورزان شدند.

در مرحله سوم مالکانی که ملک خود را اجاره داده بودند بر پایه قانون اصلاحات وادار به فروش آن به کشاورزان شدند که بر پایه خشنودی مالک و کشاورز و یا تقسیم به نسبت بهره مالکانه مرسوم در محل به اجرا درآمد. بدین سان همه کشاورزان ایران زمیندار شدند و ایران از یک کشور واپس مانده فئودالی به سوی دگرگون شدن به کشوری با کشاورزی آزاد و صنعتی شدن گام برداشت.[۱۶][۱۷]

اصول انقلاب سفید

محمدرضا شاه پهلوی، علی امینی و ارسنجانی، محمدرضا پهلوی سند مالکیت زمین‌ها در کرمانشاه را به کشاورزان می‌دهد
محمدرضا پهلوی سند مالکیت زمین‌ها را به کشاورزان می‌دهد
زنان به پشتیبانی از اصل پنجم انقلاب سفید راه پیمایی می‌کنند ۳ بهمن ۱۳۴۱
بانوان ایران برای نخستین بار رای می‌دهند
زنان به پای صندوق‌های رای می‌روند ۱۳۴۱
زنان در یک دبیرستان دخترانه رای می‌دهند ۱۳۴۱
پیام رادیویی شاهنشاه پس از تصویب لوایح ششگانه انقلاب شاه و مردم ۸ بهمن ماه ۱۳۴۱
سخنان شاهنشاه در گردهم‌آبی بیش از پانزده هزار از بانوان ایرانی در برابر کاخ مرمر ۸ اسفند ماه ۱۳۴۱
شاهنشاه سندهای مالکیت را در کاخ چهل‌ستون به کشاورزان اسپهان می‌دهند
سخنان شاهنشاه در روز فرستادن نخستین دوره سپاه دانش به روستاها
رژه دختران سپاهی دانش در برابر مجلس سنا
مجلس سنا رژه سپاه بهداشت
سپاه ترویج و آبادانی در حال ساختن یک مدرسه در شمال ایران، سال ۱۳۵۲
تهران، جشن و رژه سال‌روز انقلاب شاه و مردم ۲۵۳۶ شاهنشاهی
برنامه عمرانی دوم و ایجاد کارخانه ماشین‌های صنعتی
هویدا و هیئت دولت ۱۳۵۳
درآمد نفت به برنامه‌های عمرانی اختصاص می‌یابد

شش اصل نخستین انقلاب سفید را که اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در زمستان ۱۳۴۱ در کنگره کشاورزان شناساندند بدین قرار بودند: [۱۸][۱۹]

اصل اول - اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی

عبارت است از تغییرات اساسی در میزان و نحوه مالکیت اراضی به ویژه اراضی کشاورزی و مراتع به منظور افزایش بهره وری عمومی جامعه. اصلاحات ارضی در کشور به کوشش اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر و نخست‌وزیران دکتر علی امینی و اسدالله علم به تحقق پیوست و بدین سان، شیوه مالکیت زمین‌های کشاورزی از دست فئودال‌ها یا مالکان بزرگ به خرده مالکی و پخش دوباره زمین میان کشاورزان دگرگون شد، تصویب قانون اصلاحات ارضی و سپس قانون اصلاحی قانون اصلاحات ارضی در سه مرحله انجام گرفت.[۲۰]

با آغاز جنبش نوسازی کشور می‌بایست در زمینه مسایل دهقانی نیز تصمیماتی گرفته می‌شد. شاهنشاه باور داشتند که دهقان ایرانی باید صاحب زمینی شود که در آن کشت کند و همچنین معتقد بودند که ایجاد تغییرات بنیادین در اجتماع ایران بدون شرکت کارساز و فعال دهقانان ناشدنی است. در طی تقسیمات اراضی نه تنها کشاورزان دارنده زمین‌هایی شدند که در آن کار می‌کردند بلکه در هر دهکده‌ای که تقسیم انجام می‌شد یک شرکت تعاونی برای کندن چاه عمیق و فراهم ساختن آب و بذر و کود و دیگر نیازمندی‌های کشاورزان بوجود آمد. از سوی دیگر شرکت‌های تعاونی روستانشینانی که آماده یادگیری و آشنایی با روش جدید کشاورزی و کار با ماشین‌ها و ابزار نوین کشاورزی بودند را به خارج از کشور برای آموختن می‌فرستادند.[۲۱]

اصل دوم - ملی کردن جنگل‌ها و مراتع

جنگل‌های ایران که آن‌ها را معادن طلای سبز نامیده‌اند و چراگاه‌های کشور ملی شد و با این نزدیک یه ۱۲۰ میلیون هکتار جنگل‌های و مراتع کشور برای بهره‌برداری ملی در اختیار دولت قرار گرفت. در پهنه‌ای نزدیک یه ۲۸۰۰۰ هکتار جنگل‌های مصنوعی ایجاد شد. بیش از ۵۰۰۰ هکتار فضای سبز دور شهرهای بزرگ و یا پارک‌های جنگلی بیشماری در جاهای گوناگون کشور بوجود آمد. برنامه‌های گسترده‌ای در باره زنده کردن دوباره منابع جنگلی و حفاظت خاک و مهار کردن شن‌های روان و جلوگیری از پرشدن مخزن‌های سدها، جلوگیری از پیشرفت کویر و واپس راندن آن از راه نهال کاری کویری در ایران پیاده شد.[۲۲]

اصل سوم - فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی

برای تامین سرمایه لازم جهت بازخرید املاک مالکان و در اختیار قرار دادن زمین‌های خریداری شده به کشاورزان این اصل به عنوان اصل سوم انقلاب مطرح شد تا از طریق درآمد حاصل از فروش سهام کارخانجات دولتی برنامه اصلاحات ارضی صورت پذیرد.[۲۳]

با اجرای این اصل به جز صنایع مادر و ملی شده همانند راه‌آهن، نیرو، اسلحه‌سازی و غیره که در مالکیت دولت برجای ماند، ۵۵ کارخانه قند، نیشکر، پارجه بافی، چوب، سیمان، مواد غذایی، پنبه، ابریشم‌بافی و غیره که به شرکت‌های سهامی واگردان شدند و شرکت سهامی کارخانه‌های ایران را تشکیل دادند که سهام آن از سوی بانک کشاورزی به فروش رفت. این کار یا خصوصی‌سازی کارخانه‌های دولتی ایران سبب شد که همه مردم با درآمد متوسط و کم بتوانند آنرا خریداری کنند و بخش بزرگی از کارخانه‌های دولتی به مردم فروخته شد.[۲۴]

اصل چهارم - سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ها

بر اساس این اصل، کارگران و کارفرمایان به وسیله سندیکاهای خود، و بر پایه قراردادهای جمعی کارگران، بدون دخالت دولت در سود خالص واحدهای صنعتی شریک می‌شوند. در سال ۱۳۵۶ پانصد و سی هزار (۵۳۰۰۰۰) کارگر بخش خصوصی و دولتی توانستند سودی برابر با دوازده میلیارد ریال به دست بیاورند که برای هر یک به معنای یک تا دو ماه دستمزد اضافه آنان بود. کارگران ایرانی با سهم ۲۰٪ از سود کارخانه‌ها سهیم شدند. در سیر این پیشرفت‌ها بانک رفاه کارگران با دادن وام با بهره چهار در صد به کارگران در ایجاد تعاونی‌ها کمک می‌نماید. قوانین کارگری سه سیاست اشتغال، مزد و بهره‌وری را دنبال می‌کند.[۲۵] اجرای این اصل نه تنها مانع ایجاد فاصله طبقاتی و ایجاد روابط سالم و سازنده بین گروه‌های مختلف اجتماعی می‌شد بلکه باعث می‌شد کارگران محیط کار را مانند خانه خود و ماشین آلات صنعتی را همچون فرزندان خود گرامی بدانند و به کار و تلاش بیشتر ترغیب شوند و میزان تولیدات ملی با کیفیت بیشتر افزایش یافت.[۲۶]

اصل پنجم - اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان

بر اساس ماده ۱۰ قانون انتخابات پیش از انقلاب شاه و مردم، زنان در ردیف دیوانگان و ورشکستگان به تقصیر و گدایان و محکومین دادگستری بودند و از هر گونه حقوق سیاسی محروم بودند. اصل پنجم به همراهی زنجیره‌ای از اصلاحات که به آزادی زنان ایران شناخته شد با کشف حجاب زنان ایران در روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ با فرمان رضا شاه آغاز شد. رضا شاه در این روز همراه با ملکه پهلوی و دو دخترش شمس و اشرف بدون حجاب به دانشسرای تربیت معلم رفتند. پس از آن در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۴۱ قانون انتخابات عوض شد و یکی از دست آوردهای آن شرکت زنان در انتخابات در شرایط حقوقی مساوی با مردان بود. زنان چون مردان توانستند در تعیین سرنوشت خودشان برای نخستین بار نقش مهمی بازی کنند و حق رای دادن و حق انتخاب شدن به دست آورند. در پی حق انتخابات ۲۷ فروردین ۱۳۴۲ قانون حمایت خانواده تصویب شد. این قانون طلاق یک طرفه را از میان برداشت، به چند همسری به سختی پروانه داد و به زن‌ها حق درخواست طلاق داد. برای سرپرستی کودک نیز مادر به حساب آمد، کودکان پس از جدایی پدر و مادر و یا درگذشت پدر به مادر سپرده شدند و به به عمو و پدر بزرگ. دست‌آوردهای دیگری نیز در قوانین انتخابات و نوشتن قانون بوجود آمد و آن تشکیل انجمن‌های استان و شهرستان، انجمن‌های شهر و ده و قانون نظام صنفی و ایجاد شوراهای آموزش و بهداری که مستقیم یا غیر مستقیم حاصل شد.[۲۷]

اصل ششم -ایجاد سپاه دانش به منظور تسهیل اجرای قانون تعلیمات عمومی و اجباری

برای گسترش سوادآموزی و فرهنگ در روستاها در بهمن ۱۳۴۱ سپاه دانش را محمدرضا شاه پهلوی پیشنهاد و بنیان نهاد و در سال ۱۳۴۲ در نخست وزیری اسدالله علم کار خود را آغاز کرد. درآن زمان جمعیت ایران ۲۲ میلیون نفر بود که ۷۵٪ آنها در روستاها زندگی می‌کردند و اکثرا بی سواد بودند. به علاوه امکانات آموزشی به طرزی نامتعادل بین شهرها و روستاها تقسیم شده بود به طوری که ۲۴٪ از معلمین در روستاها و ۷۶٪ در شهرها تدریس می‌کردند به عبارتی تنها یک چهارم از معلمین متعلق به ۷۵٪ جمعیت روستانشین بود و معلمین شهری نیز علاقه‌ای به رفتن به روستاها نداشتند. درچنین شرایطی تشکیل سپاه دانش می‌توانست راهگشا باید. برطبق این اصل مقرر شد جوانان دیپلمه‌ای که می‌خواهند خدمت سربازی انجام دهند با گذراندن یک دوره آموزشی و یادگیری روش تدریس به خردسالان و بزرگسالان به روستاها اعزام گردند.[۲۸]

سپاهیان دانش توانستند تا سال ۱۳۵۷ بیست و هشت دوره از پسران و هجده دوره از دختران در این سپاه خدمت کنند که شماره آنها به بیش از یک صد هزار تن رسید. بسیاری از این دختران و پسران پس از پایان دوره سپاهی گری به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمدند و کارآموزگاری را ادامه دادند. برخی دیگر در راه بری خانه انصاف به خدمت دولت درآمدند. بر اساس آمار سال ۱۳۵۶ سازمان برنامه و بودجه مرکز آمار ایران تنها در روستاهای کشور در درازای پانزده سال، شمار دانش آموزان مدرسه‌های سپاه دانش ۶۹۲٪ در سد افزایش یافت هم چنین در درازای پنج سال نخست ۵۱۰۰۰۰ پسر و ۱۲۸۰۰۰ دختر و هم چنین ۲۵۰۰۰۰ مرد سالمند و ۱۲۰۰۰ زن سالمند را خواندن و نوشتن آموختند.[۲۹]ظرف مدت ۷ سال پس از اجرای این اصل بیش از ۳ هزار مدرسه در سراسر ایران ساخته شد.[۳۰]

برنامه‌های شش اصل انقلاب قابل اجرا و منطبق با باورها، سنتها و نیازهای ایرانیان و ضرورت‌های اقتصادی و اجتماعی زمان بود. سپس به تدریج که اقتصاد ملی توسعه یافت و جامعه ایران تحول پیدا کرد و بنا بر نیازها و مقتضیات جدید شش اصل نخستین با افزودن سیزده اصل دیگر تکمیل گردید:

اصل هفتم - ایجاد سپاه بهداشت

در درازای نخست وزیری اسدالله علم اصل هفتم به تحقق پیوست. مردان و زنان سپاهی بهداشت وظیفه توزیع عادلانه پزشک و خدمات پزشکی را در کشور به عهده داشتند. دختران و پسران ایران دیپلمه، لیسانسیه، فوق لیسانس و آنهایی که دارای درجه دکترا چه در رشته‌های پزشکی و یا رشته‌های دیگر بودند و خدمت زیر پرچم را می‌بایستی انجام دهند، پس از یک دوره کارآموزی چهار ماهه بین این سه سپاه دانش، سپاه بهداشت و سپاه ترویج و آبادانی تقسیم می‌شوند.[۳۱]

اصل هشتم - ایجاد سپاه ترویج و آبادانی

قانون تشکیل سپاه ترویج و آبادانی در ۲۱ مهر ماه ۱۳۴۳ در زمان نخست‌وزیری حسنعلی منصور به تصویب مجلس شورای ملی رسید. این سپاه از کارشناسان علمی و فنی جوان کشور، چون مهندسان رشته‌های کشاورزی، ساختمانی، راه‌سازی، برق و مکانیک، و سایر دانش آموختگان رشته‌های فنی و مهندسی است که بخشی از خدمت زیر پرچم خود را در روستاهای کشور می‌گذرانند و کوشش آنها برای بالا بردن سطح زندگی روستاییان، آشناکردن آنها با روش‌های نوین کشاورزی، یاری به افزایش تولیدات دامی و کشاورزی، گسترش و بهبود صنایع روستایی، راهنمایی روستاییان در باره آبادانی و نوسازی روستاها می‌باشد.[۳۲]

اصل نهم - ایجاد خانه‌های انصاف و شوراهای داوری

به دادگاه‌های روستایی گفته می‌شد که در دوران نخست‌وزیری اسدالله علم در چهارچوب انقلاب شاه و مردم بنیان گذارده شد. خانه‌های انصاف و شوراهای داوری چهره‌ای نوین از عدالت را به مردم کشور نشان داد. با بنیان شدن خانه‌های انصاف به جای این که فرد روستایی برای گرفتن حق خود راهی شهرهای دور و نزدیک شود دستگاه قضایی به سراغ او رفت. خانه‌های انصاف عدالت را به رایگان در اختیار روستانشینان قرار دادند و بدآنها این شانس را داد که در کارهای قضایی خود شریک باشند. سپاه دانش مامور خدمت در هر روستا و محل، منشی خانه‌های انصاف بود. بر اساس مدل خانه‌های انصاف، شوراهای داوری در دوران نخست وزیری امیرعباس هویدا از سال ۱۳۴۵ آغاز بکار کرد بدین معنا که برای رسیدگی به دعواهای کوچک و محلی دادگاه‌های برگزیده شده به وسیله اهالی هر محله و شهر تشکیل شد.[۳۳]

اصل دهم - ملی کردن آب‌های کشور

اصل دیگری برای نگاه‌بانی ثروت طبیعی ایران یا اصل دهم انقلاب شاه و مردم ملی‌کردن آب‌های کشور روی زمینی و زیرزمینی در سراسر کشور در امرداد سال ۱۳۴۷ و دوره نخست‌وزیری امیرعباس هویدا به تصویب رسید و به تحقق پیوست. این اصل برای گسترش منابع آب و جلوگیری از به هدر رفتن آن و پیدا کردن یک سیاست یکسان در استفاده از منابع آب کشور اعلام شد. به موجب این اصل محمدرضا شاه پهلوی تمامی آب‌های کشور دریاچه‌ها، رودخانه‌ها، نهرها، جوی بارها، دره‌ها، برکه‌ها، چشمه‌ها، آب‌های معدنی و آب‌های زیرزمینی را به عنوان ثروت ملی اعلام کرد. حفظ و حراست منابع و ذخایر آب‌های زیرزمینی و نظارت در کلیه امور مربوط به آن به وزارت آب و برق محول شد.[۳۴]

اصل یازدهم - نوسازی شهرها و روستاها با کمک سپاه ترویج و آبادانی: این اصل در سال ۱۳۵۶ خورشیدی تصویب و زیر سرپرستی نخست‌وزیر جمشید آموزگار در سر تا سر کشور پیاده شد. این اصل عملاً نوسازی شهری و روستایی را می‌پوشاند. با گسترش شتابان اقتصاد ایران سبب شد که شهرها بی رویه گسترش یابند. بر اساس این قانون تهران و ۷۲ شهر دیگر پروژه‌های نوسازی و عمران، تامین آب و برق، مسکن، بهداشت، ساختن راه‌ها، ایجاد پارک‌ها، پارکینگ‌ها، میدان‌ها، و نگاهداری آنها و غیره از وظایف شهرداری‌ها شد. در روستاها تاسیسات زیر بنایی روستا نیز معین شد. بدین ترتیب نوسازی شهری و روستایی دو رشته موازی از یک کوشش یگانه در بازسازی نمام کشور درآمد. پروژه‌ها در شورای عالی شهرسازی در وزارت آبادانی و مسکن به تصویب می‌رسید [۳۵]

اصل دوازدهم - انقلاب اداری وانقلاب آموزشی

این اصل بر پایه گسترش کمیت آموزش با تغییرات بنیادی در کیفیت آموزش اداری وآموزشی پایه ریزی شد. درامرداد ماه ۱۳۴۷ خورشیدی این اصل نخستین بار در کنفرانس آموزشی رامسر زیر نظر مستقیم محمدرضا شاه پهلوی و نخست‌وزیر امیرعباس هویدا بررسی شد. دوازده اصل منشور کنفرانس آموزشی رامسر با توجه به نیازهای اقتصادی و اجتماعی کشور برنامه‌ریزی شد. بر اساس این منشور تامین نیروی انسانی با دانش و متخصص در رشته‌های گوناگون صنعت فرهنگ و غیره می‌باید با بن مایه‌های ایرانی و ارزش‌های ایرانی پرورش یابند. اعلام انقلاب اداری و آموزشی که بر اساس گسترش کامل سواد و تخصص در ایران پایه گذاری شد. آمار مرکز آمار ایران، سازمان برنامه و بودجه نشان می‌دهد که در درازای انقلاب سفید شمار رشته‌های تحصیلی از هفتاد و پنج رشته (۷۵) به پانسد و پنجاه و دو رشته (۵۵۲) افزایش یافت. در سال ۱۳۵۵ بیست و دو در سد کل جمعیت کشور زیر پوشش سطح‌های گوناگون آموزش قرار گرفتند[۳۶]

اصل سیزدهم - فروش سهام به کارگران واحدهای بزرگ صنعتی یا قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی

در تابستان ۱۳۵۴ خورشیدی اصل سیزدهم انقلاب شاه و مردم یا گسترش مالکیت واحدهای صنعتی و تولیدی به تصویب رسید و زیر نظارت نخست‌وزیر امیرعباس هویدا به تحقق پیوست. واحدهای صنعتی و تولیدی خصوصی و دولتی که از گشایش آنها پنج سال می‌گذشت می‌باید وضع خود را به شرکت سهامی عام تبدیل کنند و تا برابر با ۴۹٪ از سهام واحدهای خصوصی را نخست به کارگران و کارمندان همان واحد و سپس به دیگر مردم بفروشند. واحدهای صنعتی بخش عمومی نیز متعهد شدند تا ۹۹٪ سهام خود را به فروش بگذارند و بدین ترتیب مالکیت واحدهای تولیدی و صنعتی از راه سهام کارگران بین همگان پخش شود و همه مردم در گسترش اقتصاد ملی شریک شوند. «در اجرای این اصل تا سال ۱۳۵۵ سد و پنجاه و سه واحد تولیدی کشور در اختیار بیش از ۱۶۳۰۰۰ کارگر و کشاورز قرار گرفته و در سال ۱۳۵۷ آمار نشان می‌دهد که روی هم ۳۲۰ واحد بزرگ تولیدی ۴۹٪ در سد سهام خود را به کارگران و سایر مردم کشور فروخته‌اند. در سیستم کارگری و کارخانه‌داری ایران در چهار چوب این اصل کارگر هم مالک است و هم برای خودش کار می‌کند. وقتی کسی کارگر مالک باشد به بیشتر تضادها و انگیزه‌های سیاسی استعماری پروانه نمی‌دهد که پای بگیرد».[۳۷][۳۸].

اصل چهاردهم - مبارزه با تورم و گران فروشی و دفاع از منافع مصرف کنندگان

اصل پانزدهم - تحصیلات رایگان و اجباری

بر اساس این اصل آموزش در نهادهای آموزشی در سراسر کشور رایگان شد. دانشگاه‌ها، دبیرستان‌ها، دبستان‌ها، دانش‌آموزان روزانه و شبانه، دانش‌آموزان کلاس‌های مبارزه با بی‌سوادی، دانش‌آموزان کلاس‌های سوادآموزی حرفه‌ای مدارس فنی و حرفه‌ای دانشگاه‌ها، دوره‌های آموزشی بزرگسالان، اداره آموزش ایل‌نشینان، مدرسه‌های ایران در خارج از کشور. بر طبق این اصل دانش‌آموزان و دانشجویان در برابر تعهد خدمت به دولت می‌توانستند از آموزش رایگان کامل بهره گیرند. آمار سازمان برنامه و بودجه در سال ۱۳۵۶ شمار دانشجویان در دانشگاه‌ها و مدارس عالی نزدیک به ۲۰۰۰۰۰ تن و در خارج از کشور ۱۰۰۰۰۰ تن بود. شمار بسیاری از دانشجویان خارج از کشور بورسیه دولت بودند. دانشجویان داخل کشور از کمک هزینه تحصیلی استفاده می‌کردند. برای دانشجویانی که در شهرزادگاه خود به دانشگاه می‌رفتند ماهانه ۳۵۰ تومان و برای دانشجویانی که محل دانشگاه آنان با زادگاه‌اشان تفاوت داشت ۵۵۰ تومان کمک هزینه تحصیلی داده شد.[۳۹]

اصل شانزدهم - تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدرسه‌ها و تغذیه رایگان شیرخوارگان تا دو سالگی با مادران

تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدرسه‌ها و تغذیه رایگان برای شیرخوارگان تا دو سالگی با مادران در سال ۱۳۵۵ اعلام شد که بر اساس آن دانش‌آموزان کشور از تغذیه رایگان برخوردار شدند. با دادن یک وعده غذای روزانه در ساعات درس بامدادی که در آن شیر، بیسکویت و میوه که میزان کالری آن با دقت حساب شده بود در سال تحصیلی ۱۳۵۵ بیش از ۶ میلیون دانش آموز از آن بهره بردند. شیرخوارگان و مادرانشان نیز از تغذیه رایگان بهره‌مند شدند که پیشبرد و اجرای آن بر عهده جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و بنگاه حمایت مادران و نوزادان بود. مسول اجرای بخش نخستین وزارت آموزش و پرورش بود.[۴۰][۴۱]

اصل هفدهم - پوشش بیمه‌های اجتماعی برای همه ایرانیان

این اصل در دوره نخست‌وزیری امیر عباس هویدا در ایران پیاده شد و بر پایه بیمه همگانی و تامین دوره بازنشستگی برای همه مردم ایران به ویژه روستاییان ایران استوار است. بیمه‌های اجتماعی و سازمان‌های تعاونی دو پایه اساسی برای برآوردن نیازمندی‌های اجتماع ایران است. هدف اصل هفدهم این است که هر ایرانی در همه دوره‌های زندگی خود زیر پوشش بیمه‌های اجتماعی باشد و در درازای زندگی خود تامین باشد و هیچگاه نیازمند نگردد. قانون بیمه و تامین اجتماعی بیمه‌های حوادث، بیماری‌ها، پیری، از کارافتادگی، نقص عضو، بیمه دستمزد روزهای بیماری، کمک ازدواج را شامل می‌شود و پیشرفته‌ترین قانون در گیتی است. بازنشستگی تا سد در سد آخرین حقوق و بیمه درمانی بدون محدویتی درباره بیماران و درازای درمان و هزینه آن و اگر درمان بیماری در ایران امکان نداشته باشد بیمه اجتماعی هزینه فرستادن بیمه شده را به خارج از کشور بر عهده می‌گیرد. پروژه شبکه اورژانس در سطح شهرها و روستاها به اجرا گذاشته شد و از آنجا که نمی‌شد که در هر روستا یک بیمارستان مجهز ساخت ترتیبی داده شد که بیمار را با هلی‌کوپتر در کوتاه‌ترین زمان به نزدیک‌ترین بیمارستان رساند. برای دسترسی به دارو نیز پروژه دارو به اجرا درآمد.[۴۲]

اصل هیجدهم - مبارزه با معاملات سوداگرانه زمین‌ها واموال غیرمنقول - در روز ۲۶ امرداد ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی فرمان شاهنشاه آریامهر به منظور جلوگیری از افزایش بهای خانه‌ها و آپارتمان‌های مسکونی صادر شد.: نظر به اینکه از لحاظ تامین رفاه عموم افراد ملت، متناسب بودن هزینه مسکن با درآمد مورد توجه علاقه خاص ما است و از آنجا که افزایش نامعقول بهای زمین در سال‌های اخیر نه تنها بالا رفتن بهای ساختمان و اجاره خانه بوده بلکه موجب توزیع غیرعادلانه درآمدها، بدون ارتباط با فعالیت‌های واقعی تولیدی نیز گردیده است، از این رو تثبیت نسبی بهای زمین را به عنوان اصل هیجدهم انقلاب شاه و ملت اعلام می‌داریم. دولت مکلف است ظرف سه سال از طریق مبارزه با تورم کلی و اتخاذ تدابیر خاص مالیاتی و سایر اقدامات لازم، نظیر استفاده از زمین‌هایی که در اختیار دولت است برای ایجاد واحدهای مسکونی ترتیبی دهد که افزایش نسبی بهای زمین در هر سال حداکثر از میزان تورم سالانه تجاوز نکند و سرمایه گزاری در رشته‌های تولیدی جایگزین راکد شدن سرمایه در زمین بشود. در اجرای این فرمان دولت مجوزهای قانونی لازم را کسب را خواهد کرد.

اصل نوزدهم - مبارزه با فساد و رشوه‌گرفتن و رشوه‌دادن - در روز ۲۶ امرداد ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی فرمان شاهنشاه آریامهر صادر شد. نظر به اینکه استفاده از مقام و موقعیت شغلی به سود شخصی در جامعه ما مردود است و همه تلاش و کوشش صاحبان مقامات دولتی باید در راه مصالح و منافع جامعه به کار رود، از این رو لزوم روشن بودن دارایی‌های دارندگان این گونه مقامات را به عنوان اصل نوزدهم انقلاب شاه و ملت اعلام و مقرر می‌داریم که وزیران، استانداران، قضات عالی رتبه، سفیران، معاونان و مدیران کل وزارتخانه‌ها، روسا و اعضای هیات مدیره‌ها و هیات‌های عامل موسسات و شرکت‌های دولتی و وابسسته به دولت و شهرداران درجه یک در زمان‌های معین کلیه دارایی‌های خود و همسر و فرزندان تحت تکفل خویش را اعلام کنند. آن قسمت از دارایی‌ها که به صورت سهام شرکت‌ها و بانک‌ها و مشابه آن باشد باید در مدت تصدی مقامات نامبرده به اوراق قرضه دولتی تبدیل گردد و یا توسط بانک‌ها و شرکت‌های سرمایه گزاری و یا موسسات مشابه که دولت معین خواهد نمود به صورت امانی اداره شود. در اجرای این اصل دولت مجوزهای قانونی لازم را کسب خواهد کرد.

بر اساس این اصل همه تلاش و کوشش صاحبان مقامات دولتی می‌باید در راه مصالح و منافع جامعه بکار رود. روسای دولت و همه کارکنان دولتی در زمان تصدی مشاغل و مقامات قدرت خود را بی طرفانه باید بکار برند و با انصراف از منافع شخصی خود را کاملا در خدمت رسالت اجتماعی و ملی خویش قرار دهند. بدین روی استفاده از هر عضو شایسته جامعه بدون تفاوت و تبعیض برای خدمت در شغل‌های گوناگون و سازمان‌های دولتی ضروری است. در مورد مقامات درجه اول دولتی باید دارایی خود را اعلام کنند تا نتوانند ثروت‌اندوزی کنند و سرانجام وقت ایشان باید در خدمت به مملکت وقف شود[۴۳]

برنامه‌های عمرانی کشور

شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی درآمد نفت را به برنامه دوم عمرانی اختصاص می‌دهد ۱۳۴۱
شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی مرکز مایه کوبی ب ث ژ را می‌گشاید ۱۳۳۳

در سال ۱۳۲۷ مجلس شورای ملی قانون ایجاد یک سازمان مستقل برای برنامه‌های عمرانی کشور را تصویب کرد که نام سازمان برنامه را بر آن نهادند.[۴۴] پنج برنامه عمرانی از سال ۱۳۲۸ برای پیشرفت و عمران کشور ایران برنامه‌ریزی شد. از برنامه عمرانی سوم که اجرای آن از سال ۱۳۴۱ خورشیدی آغاز شد برنامه‌های عمرانی تنگاتنگ باهدف‌های اصول انقلاب شاه و مردم طراحی شد و به اجرا درآمد. برنامه‌های عمرانی کشور در دوره‌های گوناگون بدین ترتیب بودند: [۴۵]

  • برنامه عمرانی اول ۱۳۲۷ - ۱۳۳۳ : برای اجرای این برنامه کشورایران از بانک جهانی درخواست ۲۵۰ میلیون دلار وام کرد و بانک آن را رد کرد. با ملی کردن نفت اجرای برنامه عمرانی اول متوقف شد و دیگر بودجه‌ای برای برنامه وجود نداشت.[۴۶]
  • برنامه عمرانی دوم ۱۳۳۴ - ۱۳۴۰ : در سازمان برنامه و بودجه به ریاست ابوالحسن ابتهاج برنامه‌ریزی شد. برای نخستین بار منابع کشور برای رشد اقتصادی کشور به حساب آمد. بودجه این برنامه ۰٬۹ میلیارد دلار تعیین شد. ۶۰٪ درآمد نفت درآغاز برنامه و از سپس ۸۰٪ درآمد نفت به عمران کشور اختصاص یافت. ۲۵۰ میلیون دلار از دیگر کشورها برای اجرای این برنامه وام گرفته شد. هدف این برنامه گسترش و عمران استان خوزستان که به عنوان استان نمونه برگزیده شد و ۷٪ درآمد نفت صرف عمران استان خوزستان شد.[۴۷] در این برنامه سد دز ساخته شد. در سه سوی کشاورزی، آبیاری و کان‌های معدنی ایران با هم برای پیشبرد اقتصادی کشور در نظر گرفته شد.[۴۸]
  • برنامه عمرانی سوم ۱۳۴۱ - ۱۳۴۶ : بودجه ۲٬۷ میلیارد دلار به اجرای برنامه عمرانی سوم اختصاص داده شد.[۴۹]. این برنامه برای پنج سال آینده برنامه‌ریزی شد. پروژه‌های اختصاصی از سوی وزارتخانه مربوطه برنامه‌ریزی شد و نه دیگر تمرکز یافته در سازمان برنامه و بودجه. بودجه دولت را سازمان برنامه و بودجه که مستقیم زیر نظر نخست‌وزیر بود تعیین کرد. هدف‌های اصلی این برنامه در گسترش سیستم آموزش و پرورش، گسترش کشاورزی و صنعت و اصلاحات ارضی بود.[۵۰]
  • برنامه عمرانی چهارم ۱۳۴۷ - ۱۳۵۱ : بودجه ۶٬۷ میلیارد دلار به اجرای برنامه عمرانی چهارم اختصاص داده شد. رشد اقتصادی به سالانه ۱۵٪ رسید و با رشد اقتصادی سنگاپور و کره جنوبی برابری می‌کرد.[۵۱]
  • برنامه عمرانی پنجم ۱۳۵۲ - ۱۳۵۶ : . بودجه ۵۵ میلیارد دلار برای اجرای برنامه عمرانی پنجم اختصاص داده شد. رشد اقتصادی برنامه ریزی شده بیش از ۲۶٪ پیش بینی شده بود. درآمد ناخالص ملی از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۶ سیزده برابر شد و درآمد سرانه هشت برابرافزایش پیدا کرد.[۵۲]
  • برنامه عمرانی ششم برنامه ریزی شده برای سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱ : محمدرضا شاه پهلوی در کتاب خود به سوی تمدن بزرگ به ملت خویش تمدن بزرگ را که بر پایه منشور انقلاب شاه و مردم قرار دارد قول می‌دهد که تا سال ۱۹۹۰ میلادی ۱۹۹۰ برابر با ۱۳۷۰ خورشیدی، ملت ایران استانداردهای رفاه اجتماعی و سطح زندگی و سطح پیشرفتی همانند اروپا در سال ۱۹۷۸ میلادی را خواهد داشت و ملت ایران تا سال ۲۰۰۰ برابر با ۱۳۸۰ خورشیدی در پیشرفت‌های صنعتی و رفاه اجتماعی برابر با کشورهای فرانسه، انگلیس و ایتالیا خواهد بود. در این کتاب می‌گوید که برنامه‌ای با فرنام دور نمای اقتصادی و اجتماعی ایران، ۲۵۳۱ - ۲۵۵۱ طراحی و پایه‌ریزی شد تا هدف‌های تمدن بزرگ را به انجام برساند.[۵۳]


غلامرضا افخمی در کتاب زندگی شاه می‌نویسد "در چهار چوب انقلاب سفید و منشور نوزده ماده‌ای آن و برنامه‌های عمرانی چهره ایران تغییر یافت و ایران را به دروازه تمدن بزرگ رسانید که می‌توانست از جنبه اقتصادی و رفاه اجتماعی با کشورهای صنعتی اروپایی برابری کند".[۵۴]

سازمان‌ها و جمعیت‌ها

در اجرا و پیشرفت‌های اصول منشور انقلاب سازمان‌ها و جمعیت‌های دیگری نیز شرکت داشتند. بیشتر این سازمان‌ها زاده دوره انقلاب سفید هستند.از قدیمی‌ترین و وزین‌ترین آنها می‌توان از سازمان‌های زیر نام برد[۵۵] .[۵۶]


دیگر سازمانهای فعال:

جمعیت بهزیستی و آموزشی فرح پهلوی، بنیاد ملکه پهلوی، بنیاد نیکوکاری شمس پهلوی، بنیاد اشرف پهلوی، سازمان‌های ملی رفاه نابینایان و ناشنوایان، سازمان ملی رفاه خانواده، انجمن ملی توانبخشی ایران، انجمن ملی حمایت کودکان، جمعیت حمایت کودکان بی سرپرست، جمعیت حمایت کودکان کر و لال، انجمن ملی حمایت معلولین، جمعیت کمک به جذامیان، جمعیت حمایت مسلولین، جمعیت ملی مبارزه با سرطان، سازمان ملی انتقال خون، وزارت بهداری وبهزیستی

آشوب اسلامگرایان و کمونیست‌ها و مارکسیست‌های اسلامی مزدوران استعمار

خمینی بدون عبا و عمامه در ترکیه

ملایان دستاربند که خود از زمینداران بزرگ ایران[۵۷] بودند، برای جلوگیری از تقسیم زمین‌های کشاورزی میان برزگران ایران، برنامه‌های انقلاب شاه و مردم را در تضاد با بنیادهای شریعت اسلام خواندند. از مرتجعترین مخالفان ، روح‌الله موسوی خمینی هندی‌زاده بود که همه‌پرسی را «نامشروع» خواند و آن را تحریم کرد. وی در ۱۰ اسفند ۱۳۴۱، در نامه‌ای به اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی به دادن حق رأی به زنان اعتراض کرد و آن را خلاف اصول قرآن خواند.[۵۸]

اعلامیه‌های اعتراض آمیز برخی از روضه‌خوانان، به ویژه سخنرانی‌های بسیجنده سید روح‌الله خمینی علیه دادن حق انتخابات به زنان، سبب شوراندن واپسگرایان شد. این اعتراضات، سرانجام به درگیری‌های خیابانی در تهران، ورامین و قم شد.

در تاریخ ۲ فروردین ۱۳۴۲ سربازان در مدرسه فیضیه قم اجتماع شورشیان طرفدار خمینی را تار و مار کردند. در روز ننگین ۱۵خرداد ۱۳۴۲ ماموران انتظامی در قم سیدروح‌الله خمینی دستگیر کردند و به تهران آوردند.[۵۹]

پس از سخنرانی سید روح الله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم علیه تصویب قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین نوشته شده در بند دوم کنوانسیون وین که خمینی آن را کاپیتولاسیون[۶۰] نامید و مردم را علیه دولت شوراند، دستور دستگیری خمینی صادر شد. در زمان سرلشکر حسن پاکروان رییس ساواک وقت در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ خمینی به ترکیه تبعید شد.[۶۱] از این سال خمینی با همدستی جبهه ملی و نهضت آزادی و دیگر گروه‌های تروریستی آموزش دیده در فلسطین، لیبی، کوبا، شوروی، چین و کره شمالی زیر چتر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور گردهم آمدند و در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی کشور ایران را به آتش و خون کشیدند، سینماها و ساختمان‌های دولتی ایران را آتش زدند و در روز ۲۸ امرداد ماه سالروز سرنگونی محمد مصدق،[۶۲] نخست وزیر مغول قاجار بیگانه در شهر آبادان یکی از بزرگترین فاجعه‌های انسانی را به بار آوردند و بیش از ۴۰۰ تن میهمانان سینما رکس آبادان را زنده زنده در آتش سوزاندند. [۶۳]. دوباره خمینی و مجاهدین و چریک‌های فدایی خلق و دیگر گروهک‌های تروریستی [۶۴] مردم را به گردهم آیی در میدان ژاله تهران فراخواندند. تک تیراندازان فلسطینی و تروریست‌های کنفدراسیون، سربازان ارتش و مردم ایران را از روی پشت بام خانه‌های پیرامون میدان ژاله به رگبار تیر بستند. با همدستی رادیوهای بیگانه همانند بی بی سی لندن که تظاهرات را در ایران رهبری می‌کرد و سامان می‌داد، سرانجام رییس جمهور آمریکا و رییس جمهور فرانسه و صدراعظم آلمان غربی و نخست وزیر انگلستان در در جزیره گوادالوپ نشستی بر پا کردند و پشتیبانی خود را از خمینی که در آن زمان در نوفل لو شاتوی فرانسه زندگی می‌کرد، اعلام داشتند. با نیرنگ‌های دولت‌های خارجی و آشوب سرسپردگان استعمار در ایران سرانجام در روز ۲۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی گروه‌های تروریستی همان ضد انقلاب[۶۵] که با انقلاب مشروطه[۶۶] سازمان یافتند و با انقلاب شاه و مردم در راه براندازی حکومت شاهنشاهی مشروطه در ایران همدست شدند،[۶۷] در روزی که محمدعلی شاه قاجار دستینه نهاد که "حکومت ایران مشروطه است"، روز ۲۲ بهمن را روز جمهوری اسلامی خواندند. از این روز اعدام مردم ایران و چپاول ثروت‌های ملی و مردمی در ایران آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد.

تمبرهای یادبود انقلاب شاه و مردم

انقلاب شاه و مردم و رفراندوم

منابع

  1. پیام اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران از رادیو ایران پس از تصویب لوایح ششگانه از طرف ملت ایران ۸ بهمن ماه ۱۳۴۱
  2. فرمان همایونی درباره اجرای اصول شش‌گانه انقلاب شاه و مردم ۹ بهمن ۱۳۴۱
  3. کنگره بزرگ ملی در بزرگداشت آغاز دومین دهه انقلاب شاه و مردم ۱ تا ۴ بهمن ماه ۱۳۵۱
  4. املاک سلطنتی
  5. مالکان بزرگ ایران
  6. اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی
  7. قانون اساسی مشروطه
  8. مالکان بزرگ ایران
  9. روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
  10. قانون فروش خالصجات
  11. آیین‌نامه اجرایی قانون فروش خالصجات
  12. Kristen Blake : The U.S. – Soviet Confrontation in Iran , 1945 – 1962. University Press of America, 2009, p. 155.
  13. کشته شدن مهندس ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی فیروزآباد به دست مالکان بزرگ ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱
  14. گاهنامه ۳: ۱۳۰۳، ۱۳۰۴؛ روز شمار ۲: ۱۵۰
  15. غلامرضا افخمی : جامعه، دولت و جنبش زنان ایران : ۱۳۲۰ - ۱۳۵۷.بتزدا، ۲۰۰۲، ص ۱۲۴ - ۱۳۶
  16. محمد رضا پهلوی: پاسخ به تاریخ- انتشارات مرد امروز - امرداد ۱۳۶۴ خورشیدی. ص ۱۰۳- ۱۰۴
  17. محمد رضا پهلوی : به سوی تمدن بزرگ - کتاب و ابتشارات پارس -چاپ سوم- لس انجلس سپتامبر ۲۰۰۷، ص ۹۹ - ۱۰۰
  18. محمد رضا پهلوی: پاسخ به تاریخ. ۱۹۸۰ ص ۱۱۰- ۱۰۸
  19. Farmanfarmaian in Afkhami,ed. ,Idealogy, Process, and Politics in Iran's Development Planning, Interview with Gudarzi, Khodad Farmanfarmaian, and Abdol Majid Majidi, Bethesda, 1999, p. 114-124, 255-266
  20. Gholam Reza Afkhami: The Life and Times of the Shah. University of California Press , 2009, p. 230
  21. ایران و انقلاب شاه و ملت، ۱۳۵۶، صفحه ۱۳-۱۵
  22. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، چاپ سوم، کتاب و انتشارات پارس، لس انجلس، ۲۰۰۷ ص ۱۰۷ -۱۰۸
  23. ایران و انقلاب شاه و ملت، ۱۳۵۶، صفحه ۵۶
  24. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، کتاب و انتشارات پارس، چاپ سوم، لس انجلس، سپتامبر ۲۰۰۷
  25. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، کتاب و انتشارات پارس، لس انجلس، ۲۰۰۷، ص. ۱۱۵ - ۱۱۸
  26. ایران و انقلاب شاه و ملت، ۱۳۵۶، صفحه ۶۹
  27. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، انتشارات پارس، چاپ سوم، لس انجلس، ۲۰۰۷، ص. ۱۲۵ - ۱۲۶
  28. ایران و انقلاب شاه و ملت، ۱۳۵۶، صفحه ۱۰۲-۱۰۴
  29. محمد رضا پهلوی: پاسخ به تاریخ. انتشارات مرد امروز ۱۹۸۰ ص ۱۱۶
  30. ایران و انقلاب شاه و ملت، ۱۳۵۶، صفحه ۱۰۸
  31. محمد رضا پهلوی: پاسخ به تاریخ. انتشارات مرد امروز ۱۹۸۰ ص ۱۱۹ -۱۲۰
  32. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، کتاب و انتشارات پارس، چاپ سوم، ۲۰۰۷، ص. ۱۴۷ - ۱۴۹
  33. محمد رضا پهلوی: پاسخ به تاریخ، انتشارات مرد امروز، ۱۳۶۴، ص. ۱۴۲ - ۱۴۵
  34. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، چاپ سوم، کتاب و انتشارات پارس، لس انجلس، ۲۰۰۷، ص. ۱۱۰
  35. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، کتاب و انتشارات پارس، چاپ سوم، لس انجلس، ۲۰۰۷ ص ۱۴۹ - ۱۵۰
  36. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، کتاب و انتشارات پارس، چاپ سوم، لس انجلس، ۲۰۰۷ ص ۱۳۱ - ۱۳۴
  37. محمد رضا پهلوی: پاسخ به تاریخ، انتشارات مرد امروز، ۱۳۶۴، ص. ۱۳۷ - ۱۳۸
  38. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، کتاب و انتشارات پارس، لس‌انجلس، ۲۰۰۷، ص. ۱۱۹
  39. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، کتاب و انتشارات پارس، چاپ سوم، لس انجلس، ۲۰۰۷، ص ۱۳۶ -۱۳۷
  40. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، کتاب و انتشارات پارس، چاپ سوم، لس‌انجلس، ۲۰۰۷، ص ۱۳۷
  41. محمد رضا پهلوی: پاسخ به تاریخ، انتشارات مردامروز، ۱۳۶۴، ص ۱۵۰ -۱۵۲
  42. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، کتاب وانتشارات پارس، چاپ سوم، لس انجلس، ۲۰۰۷، ص. ۱۷۵ - ۱۸۰
  43. محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، کتاب وانتشارات پارس، چاپ سوم، لس انجلس، ۲۰۰۷، ص. ۱۷۱-۱۷۳
  44. Frances Bostock and Geoffrey Jones: Planning and Power in Iran, Ebtehaj and Economic Development under the Shah, London, 1989, p. 99
  45. Frances Bostock and Geoffrey Jones: Planning and Power in Iran, Ebtehaj and Economic Development under the Shah, London, 1989
  46. Frances Bostock and Geoffrey Jones: Planning and Power in Iran, Ebtehaj and Economic Development under the Shah, London, 1989, p. 100
  47. Gholam Reza Afkhami: The Life and Times of the Shah, University of California Press, 2009, Chapter 14, Development and Dreams, p. 208
  48. Gholam Reza Afkhami: The Life and Times of the Shah, University of California Press, 2009, Chapter 14, Development and Dreams, p. 217
  49. Charles Issawi: The Iranian Economy 1925-1975. in : George Lenczowski: Iran under the Pahlavis. 1985, P. 129
  50. Gholam Reza Afkhami: The Life and Times of the Shah, University of California Press, 2009, Chapter 14, Development and Dreams, p.218
  51. Charles Issawi: The Iranian Economy 1925-1975. in : George Lenczowski: Iran under the Pahlavis. 1985, P. 135
  52. Gholam Reza Afkhami: The Life and Times of the Shah, University of California Press, 2009, Chapter 14, Development and Dreams, p. 327-328
  53. سازمان برنامه و بودجه ایران. تهران، ۲۵۳۵ شاهنشاهی
  54. Gholam Reza Afkhami: The Life and Times of the Shah, University of California Press, 2009, Chapter 14, Development and Dreams, p. 317-334
  55. محمد رضا پهلوی : به سوی تمدن بزرگ - کتاب و انتشارات پارس - چاپ سوم - لس‌انجلس سپتامبر ۲۰۰۷، ص ۱۴۴ - ۱۴۵
  56. Gholam Reza Afkhami: The Life and Times of the Shah, University of California Press, 2009, Chapter 14, Development and Dreams, p. 334
  57. مالکان بزرگ ایران
  58. مسعود محیط: آتش بیاران دوزخ، وحشت بزرگ، انتشارات ایرانیان - لندن - ۲۰۰۹ ص ۱۲۹
  59. Ehsan Naraghi: From Palast to Prison. I.B. Tauris 1994, p.177.
  60. الغای کاپیتولاسیون در ایران ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ خورشیدی
  61. پزشک‌زاد، ایرج: مروری در واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، چاپ سوم، شرکت کتاب، لس انجلس، ۲۰۰۸ میلادی، ص. ۱۵۵-۱۵۷
  62. روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
  63. آتش زدن سینما رکس آبادان
  64. کنفدراسیون دانشجویان ایرانی
  65. ضد انقلاب
  66. انقلاب مشروطه
  67. سازمان‌های تروریستی برای براندازی حکومت مشروطه پارلمانی در ایران


قوانین

قوانین انقلاب شاه و مردم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی

سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی