امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/دل من رفت نتوان یافت بازش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات) (دل من رفت نتوان یافت بازش) از امیر خسرو دهلوی |
' |
دل من رفت نتوان یافت بازش | که دستی نیست بر زلف درازش | |
کی بود آنکه نشینم با تو | باده در دست و گل اندر آغوش | |
هست بازار تو در دلها گرم | حسن چندان که توانی بفروش | |
دل رفت و روزها شد کز وی خبر نیاید | ای دور مانده چو نی در زلف عنبر ینش | |
طاقت ندارد آن رخ از نازکی نفس را | ای بار تند مگذر بر برگ یاسمینش | |
ای جامه دار ازینسان چستش مبند یکتا | کز بخیه نقش گیرد اندام ناز ننینش | |
دل رفت و در زنخدانش آوا ز دادم او را | گفت اینکم معلق در نیمه راه چاهش |