امیر خسرو دهلوی (از هشت بهشت)/شکر حق را که از خزاین غیب
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | امیر خسرو دهلوی (از هشت بهشت) (شکر حق را که از خزاین غیب) از امیر خسرو دهلوی |
' |
شکر حق را که از خزاین غیب | ریخت چندان جواهرم در جیب | |
که ازان نقد قیمتی به سه سال | کردم این پنج گنج مالامال | |
یک یک این پنج نامه تا پایان | عرضه کردم به چشم دانایان | |
هر کسی را چنانکه روی نمود | در بد و نیک گفت و گوی نمود | |
زینهمه ناقدان نکتهشناس | هر کسی، زد دمی به وهم و قیاس | |
لیک، آن کاندرین خزاین پر | مهره قلب دور کرد ز در | |
به سکه در علم راست تدبیر است | راستی هم شهاب و هم تیر است | |
راستی ساکن اندرو به صواب | چون الف راست در میان شهاب | |
او شهاب و دل و تنش ز اخیار | نیرین مشارق الانوار | |
من بدو عرضه کرده نامه خویش | او با صلاح رانده خامه خویش | |
دیده هر بیت را رقم به رقم | رنج بر خود نهاد و منت هم | |
شمع من یافته ضیای از وی | مس گشته کیمیا از وی! |