تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۱: خط ۱:
 
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید.  -->
 
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید.  -->
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
*
+
*[[پرونده:Shrine3IraniansDomChurch1.jpg|thumb|left|260px|سه ایرانی دانشمند در آرامگاه طلایی در کلیسای دُم شهر کلن]]
[[پرونده:RezaShahBozorgCoronation8.jpg|thumb|left|240px|اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ سردودمان شاهنشاهی پهلوی]]
+
[[زادروز عیسی مسیح - سه دانشمند زرتشتی ایرانی یابندگان عیسی مسیح در بیت‌‌لحم]]''' - '''در شب ۲۴ دسامبر عیسی مسیح زاده شد، ۲۴ دسامبر را همه مسیحیان جهان جشن می‌گیرند. سرافرازی هر ایرانی است که در این رویداد تاریخی سهم بزرگی داشتند و لحظه‌ای را که این سه دانشمند زرتشتی ایرانی عیسی مسیح را یافتند و وی را شناختند و در برابرش زانو زدند در سراسر گیتی جشن گرفته می‌شود.  
'''[[سوگند پادشاهی رضا شاه پهلوی]]''' - روز ۲۵ آذر ماه ۱۳۰۴ فرخنده روزی که اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی در برابر مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی خوردند و شاهنشاه ایران شدند.
 
 
پس از تصویب ماده واحده از سوی مجلس شورای ملی در روز ۹ آبان ماه ۱۳۰۴  که به نام سعادت ملت ایران، انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضا خان پهلوی واگذار نمود و تعیین تکلیف حکومت را به نظر مجلس موسسان قرارداد که برای دگرگون ساختن ماده‌های ۳۶ - ۳۷ - ۳۸ - ۴۰ متمم قانون اساسی برگزار شود. مجلس موسسان در روز ۱۵ آذر ماه ۱۳۰۴ نخستین نشست خود را با ۲۴۱ نماینده از سراسر کشور برگزار کرد. در پنجمین نشست مجلس موسسان در روز ۲۱ آذر ماه  پس از دادن تغییرات در اصل‌های چهارگانه ۳۶ - ۳۷ - ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی، پادشاهی ایران را به اعلیحضرت رضا شاه پهلوی سپرد.
 
  
روز ۱۴ آبان ماه ۱۳۰۴ از سوی اعلیحضرت رضا شاه پهلوی نامه‌ای به مجلس فرستاده شد: مقام مقدس مجلس شورای ملی شیداله ارکانه
+
به این شب به انگلیسی کریسمس ایو و به فرانسه رویون دو نوئل  و با آلمانی هایلیگه آبند گفته می‌شود. دوازده روز پس از زاده شدن عیسی مسیح، سه ایرانی به نام‌های لاونداد، هرمیسداس و گشناسب، عیسی را در آخوری یافتند. این سه ایرانی با خود طلا، اسپند و کندور از ایران آورده بودند و با دیدن عیسی، آن نوزاد موعود در گهواره، در برابرش زانو زدند و طلا و اسپند و کندور را پیشکش کردند. زمانی که این سه دانشمند زرتشتی ایرانی در همدان که مدرنترین رصدخانه دنیا قرارداشت با محاسبات دقیق و از فرم قرارگرفتن ستارگان، ستاره دنباله‌داری را دیدند و دریافتند، انسانی خارق‌العاده زاده خواهد شد که دنیا را تکان خواهد داد. گشناسب، هرمیسداس و لاونداد، سه دانشمند ایرانی زرتشتی با محاسبه‌های خود و نشان ستاره دنباله‌دار در جستجوی عیسی مسیح از همدان روانه اورشلیم شدند.
  
در این موقع که ریاست حکومت موقتی مملکت به من تفویض شده است جناب مستطاب اجل آقای میرزا محمدعلی خان فروغی وزیر مالیه را برای تسهیل و تسریع جریان کار از جانب خود به کفالت امور راجعه، به ریاست وزرا معین و اینک معرفی می‌نمایم سایر آقایان وزرا هم کماکان در پست‌های خود باقی خواهند بود - رییس حکومت موقتی مملکت و ریاست عالی کل قوا - رضا
+
برای اینکه روشن شود که در این شب چه روی داده است و چرا برای ایرانیان این شب اهمیت ویژه دارد، نگاهی بر رویدادهای نوشته شده در انجیل آن را آشکار می‌سازد.
  
در روز ۲۵ آذر ماه ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی آذین بندان شده بود. از ساعت یک و نیم پس از نیمروز میهمانان به پارلمان وارد شدند. از ورودی مجلس تا ساختمان مجلس در دو سو شاگردان مدرسه نظام ایستاده بودند و از در ساختمان به بالا دو سوی پلکان‌ها از یک سو تا سالن آیینه که جای درنگ برای اعلیحضرت همایونی قرارداده شده بود و از سوی دیگر تا در ورود به سالن اصلی مجلس شورای ملی که راهروی اعلیحضرت همایونی رضا شاه بود شاگردان مدرسه نظام با لباس رسمی و در حال سلام ایستاده بودند. تالار کمیسیون خارجه مجلس برای هیات وزرا، تالار کمیسیون فواید عامه برای نخست وزیران پیشین، تالار کمیسیون نظام برای علمای اعلام و تالار بزرگ تنفس برای نمایندگان مجلس موسسان ویژه شده بود. آذین ورودی و راهروهای مجلس بسیار باشکوه و زیبا بود.
+
انجیل یک کتابی که یکسان نوشته شده باشد نیست بلکه گردآمده از نوشتارهایی است که نگارندگان گوناگون دارد. مهمترین نوشتارها در کتاب انجیل از سوی چهار تن از حواریون او نوشته شده‌اند با چهار دیدگاه. حواریون عیسی مسیح ۱۲ تن بودند. این چهار تن زندگانی مسیح را هر یک با دیدگاه خود و تجربه خود با مسیح نوشته‌اند. این چهار انجیل: انجیل متی یا متیو یا ماته اوس – انجیل مرقس یا مارک  یا مارکوس – انجیل لوقا یا لوک یا لوکاس و انجیل یوحنا یا جان یا یوهانس می‌باشد.
  
ساعت دو و نیم پس از نیم روز موکب اعلیحضرت همایونی که یساولان سلطنتی  جلوی کالسکه سلطنتی با چماق‌های نقره‌ای در دست و امیر لشکر خدایارخان که پرچم سلطنتی را در دست داشت دنبال کالسکه وارد پهنه مجلس شورای ملی شدند. هیات رییسه مجلس شورای ملی و هیات وزرا برای پیشباز در برابر ساختمان مجلس ایستاده بودند. اعلیحضرت همایونی در برابر ساختمان مجلس پیاده شدند و به سوی تالار آیینه که برای ایشان ویژه شده بود رفتند.
+
تاریخچه کریسمس یا زادروز عیسی مسیح در انجیل لوقا نوشته شده است: شب کریسمس خانواده‌های مسیحی گردهم می‌آیند و پس از غروب خورشید، انجیل لوقا بخش دوم سوره ۱ تا ۲۱ را می‌خوانند: ۱- در آن زمان اوگوستوس امپراتور روم فرمان داد تا مردم را در تمام سرزمین‌های تحت سلطه امپراتوری سرشماری کنند. ۲- این سرشماری زمانی انجام شد که کرینیوس از سوی امپراتور فرماندار سوریه بود. و گفته شد که امپراتور دستور سرشماری داد. ۳- برای شرکت در سرشماری هر شخص می‌بایست به شهر آبا و اجدادی خود برود. ۴- از این رو یوسف نیز از شهر ناصره در استان جلیل، به زادگاه داود پادشاه در بیت لحم در استان یهودیه رفت زیرا او از نسل داود پادشاه بود. ۵- مریم نیز که در عقد یوسف بود و آخرین روزهای بارداری خود را می‌گذراند همراه او رفت تا ثبت نام کند. ۶- هنگامی که در بیت لحم بودند زمان زایمان مریم فرارسید. ۷- و نخستین فرزند خود را که پسر بود به دنیا آورد و او را در قنداقی پیچید و در آخوری خوابانید، زیرا در مسافرخانه آنجا برای ایشان جا نبود. ۸- در دشت‌های پیرامون آن شهر، چوپانانی بودند که شبانگاه از گله‌های خود مراقبت می‌کردند ۹- آن شب، ناگهان فرشته‌ای در میان ایشان پدیدار شد و نور جلال خداوند در دور و برشان تابید و ترس همه را فراگرفت. ۱۰- اما فرشته به ایشان اطمینان داد و گفت: نترسید! من آورنده مژده‌ای برای شما هستم، مژده مسرت بخش برای همه مردم. ۱۱- و آن این است که همین امروز مسیح، خداوند و نجات دهنده شما در شهر داود چشم به جهان گشود. ۱۲- نشان درستی سخنان من این است که نوزادی را خواهید دید که در قنداق پیچیده و در آخور خوابانیده‌اند. ۱۳- ناگهان گروه بی شماری از فرشتگان آسمانی به آن فرشته پیوستند آنان در ستایش خدا می‌سراییدند و می‌گفتند. ۱۴- خدا را در آسمان‌ها جلال باد و بر زمین در میان مردمی که خدا را خشنود می‌سازند آرامش و صفا برقرار باد! ۱۵- چون فرشتگان به آسمان بازگشتند چوپانان به یکدیگر گفتند بیایید به بیت لحم برویم و این واقعه عجیب را که خداوند خبرش را به ما داده است به چشم ببینیم.
  
نخست نمایندگان هیات موسسان به سوی سالنی که در آن آیین سوگند برگزار می‌شد، رفتند و در جای ویژه برای آنها، سمت چپ مجلس ایستادند. سپس نمایندگان مجلس هر یک به سوی سندلی‌های خود رفتند و نشستند. در لژ هیات نمایندگان خارجه سفیران انگلیس، فرانسه، مصر، روسیه، ترکیه و دیگران کشورها با پوشاک رسمی مشکی و یراق‌دار ایستاده بودند و کلاه‌های شاپوی خود را در دست داشتند. علما نیز به فرم یک نیم دایره دور میز شاهنشاه و سندلی جواهرنشان که به سندلی نادری آوازه دارد، نشستند. در لژ ویژه وزیران پیشین و دیگر بزرگان کشور و همه طبقه‌ها و در لژ روزنامه‌ها، مدیران روزنامه‌ها و هفته نامه‌ها و بخشی از اصناف ایستاده بودند. در سوی چپ مجلس، سران ارتش و در لژ نوین رییس‌های اداره‌های دولتی ایستاده بودند. در لژ روبرو که لژ شاهنشاه است پروانه داده بودند که دو دوربین عکاسی گزارده شود. هیات وزرا با گُبه یا پیراهن‌های بلند و بی آستین که بر روی لباس‌ها می‌پوشند، وارد شدند و در دایره جلوی مجلس در سوی راست و معاونین در سوی چپ ایستادند. سپس نخست وزیران پیشین نیز با گُبه ترمه وارد شدند و در زاویه سوی راست تریبون عبدالحسین فرمانفرما و سعدالدوله و در زاویه چپ محمد ولی خان تنکابنی سپهسالار ایستادند. هیات رییسه مجلس واپسین هیاتی بود که به مجلس وارد شد و بر سندلی‌های روبروی تریبون جایگاه وزیران نشستند. پس از آنکه همه در جای خود قرارگرفتند، آقای جم مدیرالملک با گُبه ترمه وارد مجلس شد از همان بالا با آوای بلند گفت: اعلیحضرت همایونی تشریف فرما شدند.
+
تا اینجای این داستان در کلیساها با تندیس‌های گوناگون مریم مقدس، نوزاد عیسی مسیح قنداق شده، یوسف، چوپانان، گوسفندان، و گروهی از مردم می‌بینیم، در بیشتر این فرتورها یا تندیس‌های چیده شده، سه پادشاه دیده می‌شود که پیشکش برای عیسی مسیح می‌آورند. . لوقا یا لوک درباره این سه پادشاه چیزی نمی‌نویسد ولی در انجیل متا یا متیو بخش دوم نشان می‌دهد که داستان پس از زاده شدن عیسی مسیح به کجا می‌انجامد.
  
در این هنگام نمایندگان مجلس از جای خود برخاستند و اعلیحضرت همایونی از پله‌های هیات رییسه به سالن مجلس وارد تشریف فرما شدند، با رخت پادشاهی و جقه و سردوشی‌های الماس زده در جلوی سندلی ویژه و پشت میز شاهنشاهی ایستادند و چنین فرمودند:
+
'''بخش دوم انجیل متا''' - ستاره شناسان در جستجوی عیسی - عیسی در زمان سلطنت هیرودیس در شهر بیت لحم به دنیا آمد.  تاریخ با گفتن زمان پادشاهی شاهی آغاز می‌شود که در اینجا پادشاه هرودیس است که پادشاه اسراییل است.
  
نظر به احساسات عالیه‌ای که ملت محبوب من نسبت به من ابراز نموده و به پاس صمیمیت من در خدمت به مملکت برای تقدیر مراتب مزبور بلندترین مقامی را که در حیز امکان داشته به من تفویض کرده است، میل دارم در اولین موقع که برای من میسر می‌شود با کمال مسرت اظهار امتنان خود را از این صفت قدردانی ملت عزیز بنمایم و خاطر نشان کنم که هم چنانکه در گذشته از هیچ گونه مجاهدت و فداکاری برای مملکت فروگذار نکرده‌ام در آینده نیز از نیت خود در سعی و کوشش برای خیر و سعادت ملت اطمینان کامل دارم و از خداوند تبارک و تعالی برای نیل به مقاصد بی آلایش خود طلب توفیق کرده اینک به ایفای مراسم تحلیف  و ادای اولین تکلیفی که قانون اساسی برای من مقرر داشته است اقدام می‌نمایم.
+
در آن هنگام چند مجوس ستاره شناس از مشرق زمین به اورشلیم آمده پرسیدند: کجاست آن کودکی که باید پادشاه یهود گردد؟ ما ستاره او را در سرزمین‌های دور دست شرق دیده‌ایم و آمده‌ایم تا او را بپرستیم. وقتی این به گوش هیرودیسِ پادشاه رسید، سخت پریشان شد، همه مردم اورشلیم نیز از ماجرا آگاهی یافتند. هیرودیس همه علمای مذهبی قوم یهود را فراخواند و از ایشان پرسید: برپایه پیشگویی پیامبران، مسیح در کجا باید به دنیا آید؟ ایشان پاسخ دادند باید در بیت لحم متولد شود زیرا میکای نبی چنین پیشگویی کرده است. ای بیت لحم ای شهر کوچک، تو در یهودیه، دهکده‌ای بی ارزش نیستی، زیرا از تو پیشوایی خواهد آمد که قوم بنی اسراییل را رهبری خواهد نمود.
 +
آنگاه هیرودیس پیام محرمانه‌ای برای مجوسیان ستاره شناس فرستاد و از ایشان خواست تا به دیدار او بیایند و به آگاهی او برسانند که نخستین بار ستاره را در چه زمانی دیده‌اند. پس به ایشان گفت به بیت لحم بروید و به دقت به جستجوی آن نوزاد بپردازید – آنگاه به نزد من بازگردید – به من خبر دهید تا من نیز بروم و او را بپرستم.
  
سپس رویه دیگری که سوگندنامه قانون اساسی در آن نوشته شده بود را برداشتند و چنین خواندند: من خداوند قادر متعال را گواه گرفته به کلام الله مجید و به آنچه نزد خدا محترم است قسم یاد می‌کنم که تمام هم خود را مصروف حفظ استقلال ایران نموده حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم. قانون اساسی و مشروطیت ایران را نگهبان و بر طبق آن و قوانین مقرره سلطنت نمایم و در ترویج مذهب جعفری اثنی عشری سعی و کوشش نمایم و در تمام اعمال و افعال خداوند عز شانه را حاضر و ناظر دانسته منظوری جز سعادت و عظمت دولت. ملت ایران نداشته باشم و از خداوند مستعان در خدمت به ترقی ایران توفیق می‌طلبم و از ارواح طیبه اولیای اسلام استمداد می‌کنم
+
پس از این گفت و گو – ستاره شناسان به راه خود ادامه دادند. ناگهان ستاره را دیدند که در پیشاپیش انان حرکت می‌کند – تا به اورشلیم رسید – بالای جایی که کودک در آنجا بود ستاره ایستاد – ستاره شناسان از شادی در پوست نمی‌گنجیدند. وقتی وارد خانه‌ای شدند که کودک و مادرش مریم در آن بودند، پیشانی بر خاک نهاده – کودک را پرستش کردند. سپس هدایای خود را گشودند و طلا و عطر و مواد خوشبو به او پیشکش کردند.
  
پس از آن اعلیحضرت قلم را برداشتند و رویه سوگندنامه را دستینه نهادند. سالن مجلس سکوت بود و تنها دوربین‌های عکاسی بودند که آن خاموشی را می‌شکستند.
+
در انجیل متا از سه پادشاه گفتگویی در میان نیست بلکه از سه مجوس – سه زرتشتی سه ایرانی. در نوشتارهای مسیحیان سوریه‌ای نام این سه ایرانی نیز آورده شده است. لاونداد – هُرمیسداس و گُشناسب
  
سپس سیل تهنیت به سوی اعلیحضرت همایونی رضا شاه پهلوی سرازیر شد. پس از آیین تهنیت اعلیحضرت به سوی تالار آیینه تشریف فرما شدند و پس از کوتاه زمانی از تالار بیرون آمدند و در راهرو با نمایندگان که ایستاده بودند ابراز مهربانی فرمودند و از پله‌ها به پایین روانه شدند. هیات رییسه و وزیران تا جلوی کالسکه اعلیحضرت را همراهی کردند و آیین پسواز به جای آوردند تا اعلیحضرت سوار کالسکه سلطنتی شدند و از پهنه مجلس شورای ملی در ساعت سه پس از نیم روز خارج شدند. روز دهم دی ماه برنامه شناساندن ولیعهد شش ساله ایران محمدرضا پهلوی به مجلس شورای ملی اعلام شد. و آیین  جشن  تاجگذاری برای روز ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۵ در کاخ گلستان تعیین شد.... '''[[سوگند پادشاهی رضا شاه پهلوی|سوگند پادشاهی رضا شاه پهلوی را بخوانید و میان ایرانیان پخش کنید]]'''  
+
در پژوهش‌هایی که انجام شده است، روشن شد که این سه تن که بودند و از کجا آمدند. این سه تن سه ایرانی بودند که از  کشور اهورایی ایران از شهر همدان به سوی اورشلیم به راه افتادند. از شهر همدان، جایی که بزرگترین مرکز ستاره شناسی دنیا، رصدخانه همدان جایی که ستاره شناسی علمی دنیا در همدان انجام می‌شد. همانگونه که محاسبه‌های ستاره‌ها نشان دادند – یافته شد که اگر به بیش از ۲۰۰۰ سال برگردیم  و حرکت ستاره‌ها را برگردانیم به ۲۰۰۰ سال پیش – آن ستاره دنباله دار را پیدا می‌کنیم. در ستاره شناسی چینی نیز در این زمان از ستاره دنباله دار گفته می‌شود. در تورات آورده شده است که در آینده مِسیاس خواهد آمد یعنی کسی که قوم یهود را آزاد می‌سازد. و پیام آمدن مسیاس، با دیدن با ستاره دنباله دار در آسمان خواهد بود. این داستان را زرتشتیان می‌دانستند – بدین دلیل بود که با دیدن ستاره دنباله دار، دریافتند که مسیاس یا آزاد کننده مردمان به دنیا خواهد آمد.
 +
 
 +
با دیدن ستاره دنباله‌دار، این سه ستاره شناس ایرانی از همدان به سوی اورشلیم به راه افتادند و در اورشلیم از چوپانان و مردم درباره فرشتگان و نوزاد در آخور آگاه شدند. این سه مجوس این سه ایرانی در نگاره‌های بسیار کهن که از آنها کشیده شده بود سه مرد سپید پوست بودند و آنان لباس‌هایی از دیبا بر تن داشتند و کلاه‌هایی بر سر داشتند که همانند همان لباس‌ها و کلاه‌های زمان ساسانیان بود. چرا نگاره‌هایی که از این سه تن در قرن‌های پسین کشیده شد با نگاره‌های بسیار کهن تفاوت داشت؟ از زمانی که اسلام پیدایش شد، کلیسا نیز بر آن شد برای خود تبلیغ کند، و این سه تن ایرانی ستاره شناس، به سه فیگور سیاسی دگرگون شدند و از آنان پادشاه ساختند و از یکی از ایرانیان، پادشاه سیاه پوست ساختند. با این فرتور کلیسا خواست که نشان دهد که سه پادشاه از سه سوی کره زمین افریقا اروپا و آسیا و خاور میانه و دور و نزدیک آمده‌اند تا در برابر عیسی مسیح زانو بزنند و او را شناسایی کنند. و این سیاست آن زمان، با آنکه امروزه آن مفهوم خود را از دست داده، همچنان ادامه دارد و کلیسا این دروغ تاریخی را درست نمی‌کند.
 +
 
 +
این سه ایرانی دانشمند، این سه زرتشتی در اورشلیم بودند.  در آموزش‌های مسیح بسیاری از گفتارها و اندیشه‌های زرتشت  که در دین زرتشت پیشتر آمده بود دیده می‌شود. دین زرتشت کهن ترین دین  با یک آفریدگار است. زرتشت سه قانون را می‌گذارد که از آن پیروی کنیم – اندیشه نیک – گفتار نیک و کردار نیک و می‌توان با آنچه که مسیح می‌گوید برابری کند:
 +
 
 +
این مهم است که تو چگونه بیاندیشی و چگونه بگویی و چگونه رفتار کنی در رابطه با دیگران. و مسیح می‌گوید دیگری را همانند خودت دوست بدار – تصمیم گیرنده این نیست که شما گوشت خوک بخوری تا نخوری یا ۵ بار در روز نماز بخوانی یا یک بار در عمرت به مکه بروی – مهم این است که رفتارت با دیگران چگونه باشد.
 +
 
 +
زرتشت می‌گوید که:
 +
 
 +
* انسان حق گزینش آزاد دارد که برای راه نیکی‌ها و یا برای راه بدی‌ها تصمیم بگیرد. این ایده آزاد بودن انسان که خداوند به انسان آزادی داده است که خودش بیاندیشد و خودش تصمیم بگیرد نیز در مسیحیت آن را می‌یابیم. از این آزادی مسئولیت بیرون می‌آید. و اگر کسی راه نادرست انتخاب کرد – گناه بر دوش خود می‌گزارد که تنها آفریدگار می‌تواند آن را ببخشد.
 +
* زرتشتیان نیز باور دارند که زندگی، پس از مرگ ادامه می‌یابد و این سفر در پیش رو به پیوستن به خداوند می‌انجامد. این نیز از سوی عیسی مسیح آموخته شد و آن را به مردمان نشان داد. عیسی مسیح به صلیب کشیده شد. درگذشت و در روز سوم زنده شد و پس از چهل روز به آسمان پرواز کرد. این در سنت ایرانی نیز وجود دارد. سوم هفتم و چهلم
 +
* زرتشت راهش را بر همه مردمان نشان داد و عیسی مسیح خلاف یهودیان که یهودیت را تنها برای قوم یهود می دانند، راه خود را راه رهاییِ همه مردمان روی زمین نشان داد. در دین زرتشت کسی زرتشتی به دنیا نمی‌آید بلکه در آیینی به جمع پرستندگان می‌پیوندد. در مسیحیت نیز همین آیین وجود دارد که کسی مسیحی به دنیا نمی‌آید، نخست غسل تعمید است و سپس بر پایه سنت پرسیده می‌شود آیا تصمیم گرفته است که مسیحی بشود یا نه؟ در هر کدام از این دو، راه زرتشت و راه مسیحیت، می‌توان از آن راه بیرون آمد یا به آن پیوست، بدون اینکه کسی به مرگ محکوم شود.
 +
* آتشی که زرتشت بر افروخت سمبل اهورمزدا و پاکی هاست. در مسیحیت نیز با افروختن شمع این نشان را زنده نگاه می‌دارند، در کلیسای کاتولیک چراغ روغنی روشن است که آن نور جاودانی یا ابدی است که همانند آیین زرتشتی است که نوری پیوسته روشن باشد.
 +
* موبدان زرتشتی پوشاک سپید بر تن دارند که نشان پاکی است. در کلیسای کاتولیک نیز پاپ سیپد می‌پوشد.
 +
 
 +
یکی از مهمترین پیوندهای میان زرتشت و مسیحیت جشن یلدا است. جشن یلدا در شب ۲۱ دسامبر به ۲۲ دسامبر گرفته می‌شود. شب یلدا بلندترین شب سال است و از روز پسین روزها بلندتر می‌شوند. واژه یلدا پارسی نیست بلکه به زبان آرامش، زبانی که عیسی مسیح بدان سخن می‌گفت می‌باشد. یلدا یعنی به دنیا آمدن، زاده شدن – تفسیر زرتشتی زاییده شدن نور است – سه روز پس از یلدا زادروز عیسی مسیح جشن گرفته می‌شود، و مسیحیان آن را زاییده شدن نور نیز می‌نامند، یعنی عیسی مسیح کسی که نور در دنیای تاریک می‌آورد. چگونه یلدا جشن گرفته می‌شود، همانند زادروز مسیح است. یعنی دوستان و نزدیکان در این شب گردهم می‌آیند کتاب آسمانی را می‌خوانند و شادی می‌کنند و همگی با هم خوراک می‌خورند.
 +
 
 +
در بسیاری از کشورها آن لحظه که سه دانشمند سه ایرانی زرتشتی ستاره‌شناس، عیسی مسیح را شناختند و در برابر وی زانو زدند جشن گرفته می‌شود، بچه‌ها با ستاره دنباله دار به شهر می‌روند و برای تهی دستان پول گرد می‌آورند. در کشورهای آلمان، اتریش، سویس، نروژ، سوئد، فنلاند، انگلستان، اسپانیا و مکزیکو جشن شاهان مجوس یا شاهان زرتشتی بسیار با شکوه برگزار می‌شود.... '''[[زادروز عیسی مسیح - سه دانشمند زرتشتی ایرانی یابندگان عیسی مسیح در بیت‌‌لحم|زادروز عیسی مسیح - سه دانشمند زرتشتی ایرانی یابندگان عیسی مسیح در بیت‌‌لحم را بخوانید و میان ایرانیان پخش کنید]]'''  
  
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۲۳ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۴۹


  • سه ایرانی دانشمند در آرامگاه طلایی در کلیسای دُم شهر کلن

زادروز عیسی مسیح - سه دانشمند زرتشتی ایرانی یابندگان عیسی مسیح در بیت‌‌لحم - در شب ۲۴ دسامبر عیسی مسیح زاده شد، ۲۴ دسامبر را همه مسیحیان جهان جشن می‌گیرند. سرافرازی هر ایرانی است که در این رویداد تاریخی سهم بزرگی داشتند و لحظه‌ای را که این سه دانشمند زرتشتی ایرانی عیسی مسیح را یافتند و وی را شناختند و در برابرش زانو زدند در سراسر گیتی جشن گرفته می‌شود.

به این شب به انگلیسی کریسمس ایو و به فرانسه رویون دو نوئل و با آلمانی هایلیگه آبند گفته می‌شود. دوازده روز پس از زاده شدن عیسی مسیح، سه ایرانی به نام‌های لاونداد، هرمیسداس و گشناسب، عیسی را در آخوری یافتند. این سه ایرانی با خود طلا، اسپند و کندور از ایران آورده بودند و با دیدن عیسی، آن نوزاد موعود در گهواره، در برابرش زانو زدند و طلا و اسپند و کندور را پیشکش کردند. زمانی که این سه دانشمند زرتشتی ایرانی در همدان که مدرنترین رصدخانه دنیا قرارداشت با محاسبات دقیق و از فرم قرارگرفتن ستارگان، ستاره دنباله‌داری را دیدند و دریافتند، انسانی خارق‌العاده زاده خواهد شد که دنیا را تکان خواهد داد. گشناسب، هرمیسداس و لاونداد، سه دانشمند ایرانی زرتشتی با محاسبه‌های خود و نشان ستاره دنباله‌دار در جستجوی عیسی مسیح از همدان روانه اورشلیم شدند.

برای اینکه روشن شود که در این شب چه روی داده است و چرا برای ایرانیان این شب اهمیت ویژه دارد، نگاهی بر رویدادهای نوشته شده در انجیل آن را آشکار می‌سازد.

انجیل یک کتابی که یکسان نوشته شده باشد نیست بلکه گردآمده از نوشتارهایی است که نگارندگان گوناگون دارد. مهمترین نوشتارها در کتاب انجیل از سوی چهار تن از حواریون او نوشته شده‌اند با چهار دیدگاه. حواریون عیسی مسیح ۱۲ تن بودند. این چهار تن زندگانی مسیح را هر یک با دیدگاه خود و تجربه خود با مسیح نوشته‌اند. این چهار انجیل: انجیل متی یا متیو یا ماته اوس – انجیل مرقس یا مارک یا مارکوس – انجیل لوقا یا لوک یا لوکاس و انجیل یوحنا یا جان یا یوهانس می‌باشد.

تاریخچه کریسمس یا زادروز عیسی مسیح در انجیل لوقا نوشته شده است: شب کریسمس خانواده‌های مسیحی گردهم می‌آیند و پس از غروب خورشید، انجیل لوقا بخش دوم سوره ۱ تا ۲۱ را می‌خوانند: ۱- در آن زمان اوگوستوس امپراتور روم فرمان داد تا مردم را در تمام سرزمین‌های تحت سلطه امپراتوری سرشماری کنند. ۲- این سرشماری زمانی انجام شد که کرینیوس از سوی امپراتور فرماندار سوریه بود. و گفته شد که امپراتور دستور سرشماری داد. ۳- برای شرکت در سرشماری هر شخص می‌بایست به شهر آبا و اجدادی خود برود. ۴- از این رو یوسف نیز از شهر ناصره در استان جلیل، به زادگاه داود پادشاه در بیت لحم در استان یهودیه رفت زیرا او از نسل داود پادشاه بود. ۵- مریم نیز که در عقد یوسف بود و آخرین روزهای بارداری خود را می‌گذراند همراه او رفت تا ثبت نام کند. ۶- هنگامی که در بیت لحم بودند زمان زایمان مریم فرارسید. ۷- و نخستین فرزند خود را که پسر بود به دنیا آورد و او را در قنداقی پیچید و در آخوری خوابانید، زیرا در مسافرخانه آنجا برای ایشان جا نبود. ۸- در دشت‌های پیرامون آن شهر، چوپانانی بودند که شبانگاه از گله‌های خود مراقبت می‌کردند ۹- آن شب، ناگهان فرشته‌ای در میان ایشان پدیدار شد و نور جلال خداوند در دور و برشان تابید و ترس همه را فراگرفت. ۱۰- اما فرشته به ایشان اطمینان داد و گفت: نترسید! من آورنده مژده‌ای برای شما هستم، مژده مسرت بخش برای همه مردم. ۱۱- و آن این است که همین امروز مسیح، خداوند و نجات دهنده شما در شهر داود چشم به جهان گشود. ۱۲- نشان درستی سخنان من این است که نوزادی را خواهید دید که در قنداق پیچیده و در آخور خوابانیده‌اند. ۱۳- ناگهان گروه بی شماری از فرشتگان آسمانی به آن فرشته پیوستند آنان در ستایش خدا می‌سراییدند و می‌گفتند. ۱۴- خدا را در آسمان‌ها جلال باد و بر زمین در میان مردمی که خدا را خشنود می‌سازند آرامش و صفا برقرار باد! ۱۵- چون فرشتگان به آسمان بازگشتند چوپانان به یکدیگر گفتند بیایید به بیت لحم برویم و این واقعه عجیب را که خداوند خبرش را به ما داده است به چشم ببینیم.

تا اینجای این داستان در کلیساها با تندیس‌های گوناگون مریم مقدس، نوزاد عیسی مسیح قنداق شده، یوسف، چوپانان، گوسفندان، و گروهی از مردم می‌بینیم، در بیشتر این فرتورها یا تندیس‌های چیده شده، سه پادشاه دیده می‌شود که پیشکش برای عیسی مسیح می‌آورند. . لوقا یا لوک درباره این سه پادشاه چیزی نمی‌نویسد ولی در انجیل متا یا متیو بخش دوم نشان می‌دهد که داستان پس از زاده شدن عیسی مسیح به کجا می‌انجامد.

بخش دوم انجیل متا - ستاره شناسان در جستجوی عیسی - عیسی در زمان سلطنت هیرودیس در شهر بیت لحم به دنیا آمد. تاریخ با گفتن زمان پادشاهی شاهی آغاز می‌شود که در اینجا پادشاه هرودیس است که پادشاه اسراییل است.

در آن هنگام چند مجوس ستاره شناس از مشرق زمین به اورشلیم آمده پرسیدند: کجاست آن کودکی که باید پادشاه یهود گردد؟ ما ستاره او را در سرزمین‌های دور دست شرق دیده‌ایم و آمده‌ایم تا او را بپرستیم. وقتی این به گوش هیرودیسِ پادشاه رسید، سخت پریشان شد، همه مردم اورشلیم نیز از ماجرا آگاهی یافتند. هیرودیس همه علمای مذهبی قوم یهود را فراخواند و از ایشان پرسید: برپایه پیشگویی پیامبران، مسیح در کجا باید به دنیا آید؟ ایشان پاسخ دادند باید در بیت لحم متولد شود زیرا میکای نبی چنین پیشگویی کرده است. ای بیت لحم ای شهر کوچک، تو در یهودیه، دهکده‌ای بی ارزش نیستی، زیرا از تو پیشوایی خواهد آمد که قوم بنی اسراییل را رهبری خواهد نمود. آنگاه هیرودیس پیام محرمانه‌ای برای مجوسیان ستاره شناس فرستاد و از ایشان خواست تا به دیدار او بیایند و به آگاهی او برسانند که نخستین بار ستاره را در چه زمانی دیده‌اند. پس به ایشان گفت به بیت لحم بروید و به دقت به جستجوی آن نوزاد بپردازید – آنگاه به نزد من بازگردید – به من خبر دهید تا من نیز بروم و او را بپرستم.

پس از این گفت و گو – ستاره شناسان به راه خود ادامه دادند. ناگهان ستاره را دیدند که در پیشاپیش انان حرکت می‌کند – تا به اورشلیم رسید – بالای جایی که کودک در آنجا بود ستاره ایستاد – ستاره شناسان از شادی در پوست نمی‌گنجیدند. وقتی وارد خانه‌ای شدند که کودک و مادرش مریم در آن بودند، پیشانی بر خاک نهاده – کودک را پرستش کردند. سپس هدایای خود را گشودند و طلا و عطر و مواد خوشبو به او پیشکش کردند.

در انجیل متا از سه پادشاه گفتگویی در میان نیست بلکه از سه مجوس – سه زرتشتی سه ایرانی. در نوشتارهای مسیحیان سوریه‌ای نام این سه ایرانی نیز آورده شده است. لاونداد – هُرمیسداس و گُشناسب

در پژوهش‌هایی که انجام شده است، روشن شد که این سه تن که بودند و از کجا آمدند. این سه تن سه ایرانی بودند که از کشور اهورایی ایران از شهر همدان به سوی اورشلیم به راه افتادند. از شهر همدان، جایی که بزرگترین مرکز ستاره شناسی دنیا، رصدخانه همدان جایی که ستاره شناسی علمی دنیا در همدان انجام می‌شد. همانگونه که محاسبه‌های ستاره‌ها نشان دادند – یافته شد که اگر به بیش از ۲۰۰۰ سال برگردیم و حرکت ستاره‌ها را برگردانیم به ۲۰۰۰ سال پیش – آن ستاره دنباله دار را پیدا می‌کنیم. در ستاره شناسی چینی نیز در این زمان از ستاره دنباله دار گفته می‌شود. در تورات آورده شده است که در آینده مِسیاس خواهد آمد یعنی کسی که قوم یهود را آزاد می‌سازد. و پیام آمدن مسیاس، با دیدن با ستاره دنباله دار در آسمان خواهد بود. این داستان را زرتشتیان می‌دانستند – بدین دلیل بود که با دیدن ستاره دنباله دار، دریافتند که مسیاس یا آزاد کننده مردمان به دنیا خواهد آمد.

با دیدن ستاره دنباله‌دار، این سه ستاره شناس ایرانی از همدان به سوی اورشلیم به راه افتادند و در اورشلیم از چوپانان و مردم درباره فرشتگان و نوزاد در آخور آگاه شدند. این سه مجوس این سه ایرانی در نگاره‌های بسیار کهن که از آنها کشیده شده بود سه مرد سپید پوست بودند و آنان لباس‌هایی از دیبا بر تن داشتند و کلاه‌هایی بر سر داشتند که همانند همان لباس‌ها و کلاه‌های زمان ساسانیان بود. چرا نگاره‌هایی که از این سه تن در قرن‌های پسین کشیده شد با نگاره‌های بسیار کهن تفاوت داشت؟ از زمانی که اسلام پیدایش شد، کلیسا نیز بر آن شد برای خود تبلیغ کند، و این سه تن ایرانی ستاره شناس، به سه فیگور سیاسی دگرگون شدند و از آنان پادشاه ساختند و از یکی از ایرانیان، پادشاه سیاه پوست ساختند. با این فرتور کلیسا خواست که نشان دهد که سه پادشاه از سه سوی کره زمین افریقا اروپا و آسیا و خاور میانه و دور و نزدیک آمده‌اند تا در برابر عیسی مسیح زانو بزنند و او را شناسایی کنند. و این سیاست آن زمان، با آنکه امروزه آن مفهوم خود را از دست داده، همچنان ادامه دارد و کلیسا این دروغ تاریخی را درست نمی‌کند.

این سه ایرانی دانشمند، این سه زرتشتی در اورشلیم بودند. در آموزش‌های مسیح بسیاری از گفتارها و اندیشه‌های زرتشت که در دین زرتشت پیشتر آمده بود دیده می‌شود. دین زرتشت کهن ترین دین با یک آفریدگار است. زرتشت سه قانون را می‌گذارد که از آن پیروی کنیم – اندیشه نیک – گفتار نیک و کردار نیک و می‌توان با آنچه که مسیح می‌گوید برابری کند:

این مهم است که تو چگونه بیاندیشی و چگونه بگویی و چگونه رفتار کنی در رابطه با دیگران. و مسیح می‌گوید دیگری را همانند خودت دوست بدار – تصمیم گیرنده این نیست که شما گوشت خوک بخوری تا نخوری یا ۵ بار در روز نماز بخوانی یا یک بار در عمرت به مکه بروی – مهم این است که رفتارت با دیگران چگونه باشد.

زرتشت می‌گوید که:

  • انسان حق گزینش آزاد دارد که برای راه نیکی‌ها و یا برای راه بدی‌ها تصمیم بگیرد. این ایده آزاد بودن انسان که خداوند به انسان آزادی داده است که خودش بیاندیشد و خودش تصمیم بگیرد نیز در مسیحیت آن را می‌یابیم. از این آزادی مسئولیت بیرون می‌آید. و اگر کسی راه نادرست انتخاب کرد – گناه بر دوش خود می‌گزارد که تنها آفریدگار می‌تواند آن را ببخشد.
  • زرتشتیان نیز باور دارند که زندگی، پس از مرگ ادامه می‌یابد و این سفر در پیش رو به پیوستن به خداوند می‌انجامد. این نیز از سوی عیسی مسیح آموخته شد و آن را به مردمان نشان داد. عیسی مسیح به صلیب کشیده شد. درگذشت و در روز سوم زنده شد و پس از چهل روز به آسمان پرواز کرد. این در سنت ایرانی نیز وجود دارد. سوم هفتم و چهلم
  • زرتشت راهش را بر همه مردمان نشان داد و عیسی مسیح خلاف یهودیان که یهودیت را تنها برای قوم یهود می دانند، راه خود را راه رهاییِ همه مردمان روی زمین نشان داد. در دین زرتشت کسی زرتشتی به دنیا نمی‌آید بلکه در آیینی به جمع پرستندگان می‌پیوندد. در مسیحیت نیز همین آیین وجود دارد که کسی مسیحی به دنیا نمی‌آید، نخست غسل تعمید است و سپس بر پایه سنت پرسیده می‌شود آیا تصمیم گرفته است که مسیحی بشود یا نه؟ در هر کدام از این دو، راه زرتشت و راه مسیحیت، می‌توان از آن راه بیرون آمد یا به آن پیوست، بدون اینکه کسی به مرگ محکوم شود.
  • آتشی که زرتشت بر افروخت سمبل اهورمزدا و پاکی هاست. در مسیحیت نیز با افروختن شمع این نشان را زنده نگاه می‌دارند، در کلیسای کاتولیک چراغ روغنی روشن است که آن نور جاودانی یا ابدی است که همانند آیین زرتشتی است که نوری پیوسته روشن باشد.
  • موبدان زرتشتی پوشاک سپید بر تن دارند که نشان پاکی است. در کلیسای کاتولیک نیز پاپ سیپد می‌پوشد.

یکی از مهمترین پیوندهای میان زرتشت و مسیحیت جشن یلدا است. جشن یلدا در شب ۲۱ دسامبر به ۲۲ دسامبر گرفته می‌شود. شب یلدا بلندترین شب سال است و از روز پسین روزها بلندتر می‌شوند. واژه یلدا پارسی نیست بلکه به زبان آرامش، زبانی که عیسی مسیح بدان سخن می‌گفت می‌باشد. یلدا یعنی به دنیا آمدن، زاده شدن – تفسیر زرتشتی زاییده شدن نور است – سه روز پس از یلدا زادروز عیسی مسیح جشن گرفته می‌شود، و مسیحیان آن را زاییده شدن نور نیز می‌نامند، یعنی عیسی مسیح کسی که نور در دنیای تاریک می‌آورد. چگونه یلدا جشن گرفته می‌شود، همانند زادروز مسیح است. یعنی دوستان و نزدیکان در این شب گردهم می‌آیند کتاب آسمانی را می‌خوانند و شادی می‌کنند و همگی با هم خوراک می‌خورند.

در بسیاری از کشورها آن لحظه که سه دانشمند سه ایرانی زرتشتی ستاره‌شناس، عیسی مسیح را شناختند و در برابر وی زانو زدند جشن گرفته می‌شود، بچه‌ها با ستاره دنباله دار به شهر می‌روند و برای تهی دستان پول گرد می‌آورند. در کشورهای آلمان، اتریش، سویس، نروژ، سوئد، فنلاند، انگلستان، اسپانیا و مکزیکو جشن شاهان مجوس یا شاهان زرتشتی بسیار با شکوه برگزار می‌شود.... زادروز عیسی مسیح - سه دانشمند زرتشتی ایرانی یابندگان عیسی مسیح در بیت‌‌لحم را بخوانید و میان ایرانیان پخش کنید