اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/زهی! نادیده از خوبان کسی مثل تو در خیلی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۴۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (زهی! نادیده از خوبان کسی مثل تو در خیلی)
از اوحدی مراغه‌ای
'


زهی! نادیده از خوبان کسی مثل تو در خیلی اگر روی ترا دیدی چو من مجنون شدی لیلی ز هجرت چون فرو مانم جزین کاری نمیدانم که شب روز گردانم بواویلاه و واویلی اگر چشمم چنین گرید میان خاک کوی تو ز اشک او همی ترسم که در شهر اوفتد سیلی به امید تو میباشم من شورید پسر، لیکن کجا با آن چنان رتبت به درویشان کند میلی؟ به قتلم وعدها دادی و کشتن بیمها، آری ز قتل چه من اندیشی؟ که چون کشته‌ای خیلی به لطفم پرسشی میکن، که از جور تو دارم من شبی تاریک چون مویی، نهاری تیره چون لیلی گرفتم ز اوحدی یکروز جرمی در وجود آمد ز احسان تو آن زیبد که بر جورش کشی ذیلی