اوحدی مراغهای (غزلیات)/زود شود باز بستهی تو
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۴۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (زود شود باز بستهی تو) از اوحدی مراغهای |
' |
زود شود باز بستهی تو عاشق از دام جستهی تو رونق گل میبرد همیشه عارض چون لاله دستهی تو آن شکرینی، که وقت بوسه قند بریزد ز پستهی تو رحم، که بر هم شکست ما را طرهی در هم شکستهی تو وقت نیامد که باز بندی؟ رشتهی عهد گسستهی تو عید من آن دم بود که بینم ماه جمال خجستهی تو تن به سرشک چو سیم شویم زان تن چون سیم شستهی تو اوحدی، اینجا چه گرد خیرد؟ زین دل در خون نشستهی تو طاقت تیر غمش نیاورد سینهی مجروح خستهی تو