اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای نور چشم من ز رخ لالهرنگ تو
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۴ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای نور چشم من ز رخ لالهرنگ تو) از اوحدی مراغهای |
' |
ای نور چشم من ز رخ لالهرنگ تو سوگند سخت من به دل همچو سنگ تو در دهر سوکوار نباشد به حال من در شهر غمگسار نباشد بینگ تو پیش رخت ز شرم بریزند رنگها صورتگران چین چو ببینند رنگ تو بر زان دل چو سنگ و بر همچو سیم خام آنکس خورد، که سیم بریزد به سنگ تو مپسند کشتن من مسکین، که بعد ازین مانند من شکار نیفتد به چنگ تو اکنون سپر چه سود؟ که بر دل گذار کرد پیکان تیر غمزهی همچون خدنگ تو میدان فراخ یافتهای، اوحدی،ولی در وصل او عجب که رسد دست تنگ تو!