اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای سحری دعای من، در دلش آن جفا مهل
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای سحری دعای من، در دلش آن جفا مهل) از اوحدی مراغهای |
' |
ای سحری دعای من، در دلش آن جفا مهل یار خطاپرست را بر سر آن خطا مهل خستهی هر ستم شدم، ای قدم بلا برو سخرهی هر دغل شدم، ای فلک دغا مهل خاک زمین او شدم، آتش ما فرو نشان آب ز کار ما بشد، باد در آن سرا مهل ایکه نهادهای مرا بر سر دل کلاه غم لطف کن و به دست خود پیرهنم قبا مهل چند کنی به جنگ من روی جفا؟ که رای زن؟ این که تو جای آشتی، در دل ما بجا مهل با همه خلق سر خوشی وز من خسته سرکشی با تو که گفت در جهان: هیچ خوشی بما مهل؟ اوحدی از جفای تو دور شد از کنار تو مدت انتظار تو دیر شد ای خدا مهل