اوحدی مراغهای (غزلیات)/نسپردم از خرابی دل خود به چشم مستش
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (نسپردم از خرابی دل خود به چشم مستش) از اوحدی مراغهای |
' |
نسپردم از خرابی دل خود به چشم مستش ور زانکه میسپردم در حال میشکستش نقاش دوربین را از دست بر نیاید نقش دگر نهادن پیش نگار دستش کی در کنارم آید؟ چو زان میان لاغر در چشم من نیاید غیر از کمر، که بستش هر کس که دید روزی از دور صورت او نزدیک دوربینان دورست باز رستش در سالها نیاید روزی به پرسش ما ور ساعتی بیاید یک دم بود نشستش جز روی او نباشد قندیل شب نشینان جز کوی او نباشد محراب بت پرستش نی، پای بر نیاورد از دامش اوحدی، کو سر نیز بر نیاورد از نیستی که هستش