اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/ما در بر وی خلق فرو بسته‌ایم باز

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۴۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (ما در بر وی خلق فرو بسته‌ایم باز)
از اوحدی مراغه‌ای
'


ما در بر وی خلق فرو بسته‌ایم باز در شاهد خیال تو پیوسته‌ایم باز دل جوش می‌زند ز تمنای وصل تو ما را مبین که ساکن و آهسته‌ایم باز با هجر و درد و محنت و اندوه عشق تو یک اتفاق کرده و نگسسته‌ایم باز رنگ ریا و زنگ نفاق و نشان کبر از خود به خون دیده فرو شسته‌ایم باز ای سنگدل، که تیغ جفا بر کشیده‌ای رو مرهمی بساز که دل خسته‌ایم باز گفتی: به راستی دلت از ما شکسته شد خود کی درست بود؟ که بشکسته‌ایم باز ما را تویی ر هر دو جهان و بیاد تو چون اوحدی ز هر دو جهان رسته‌ایم باز