اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای کون و مکان از تو، اندر چه مکانی خود؟
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۴ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای کون و مکان از تو، اندر چه مکانی خود؟) از اوحدی مراغهای |
' |
ای کون و مکان از تو، اندر چه مکانی خود؟ مثل تو نمییابم، آخر به چه مانی خود؟ هر کس که تو میبینی حالی بتو میگوید: من هیچ نمیگویم، دانم که تو دانی خود چون ز آتش آن شادی رنگیم نیفزودی زین دود که بر کردی رنگی برسانی خود من فاش همی دیدم روی تو ز هر رویی اکنون چو نظر کردم از دیده نهانی خود کس را چو نمیخواهی کاگه شود از حالت خواهی که نماند کس، تا شاد بمانی خود همراه شوی با ما و آنگاه چو کار افتاد در غم بهلی مار را، تنها بدوانی خود چون اوحدی از بیشی عذر تو همی خواهد دانم که بهر جرمش از پیش نرانی خود