اوحدی مراغهای (غزلیات)/روز وداع گریه نه در حد دیده بود
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۴۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (روز وداع گریه نه در حد دیده بود) از اوحدی مراغهای |
' |
روز وداع گریه نه در حد دیده بود توفان اشک تا به گریبان رسیده بود نزدیک بود کز غم من ناله برکشد از دور هر که نالهی زارم شنیده بود دیدی که: چون به خون دلم تیغ برکشید؟ آن کس که جان بخوش دلش پروریده بود آن سست عهد سرکش بدمهر سنگدل ما را به هیچ داد، که ارزان خریده بود چون مرغ وحشی از قفس تن رمیده شد آن دل، که در پناه رخش آرمیده بود زان دردمند شد تن مسکین، که مدتی دل درد آن دو نرگس بیمار چیده بود روز وداع دل بشد از دست و حیف نیست کان روز اوحدی طمع از جان بریده بود