اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/دلم از لعل تو یک بوسه تمنا نکند

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (دلم از لعل تو یک بوسه تمنا نکند)
از اوحدی مراغه‌ای
'


دلم از لعل تو یک بوسه تمنا نکند که جفای تو مرا دیده چو دریا نکند این چنین بیدل و بیچاره که ماییم امروز کس ندانم که جفا داند و بر ما نکند بوسه‌ای گر بربودم ز لبت طیره مشو چون کسی تنگ شکر یابد و یغما نکند؟ نیست تشویشم از آن کس که کند خو و اتو همه تشویشم از آنست که خووا نکند در غمت زانکه شکایت کند اندیشه مدار زان بیندیش که غم بیند و پیدا نکند چشم ترک تو همان روز که من دیدم عقل گفت بگریز، که مستست و محابا نکند دوش گفتم که: بیوشم غم عشقت، دل گفت: اوحدی،گریه نگه‌دار، که رسوا نکند