اوحدی مراغهای (غزلیات)/مطرب، مهل که محنت و غم قصد جان کند
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۴۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (مطرب، مهل که محنت و غم قصد جان کند) از اوحدی مراغهای |
' |
مطرب، مهل که محنت و غم قصد جان کند راهی سبک بیار، که رطلم گران کند گیر و گرفت چیست؟ چو با عشق ساختیم بر ما گرفته گیر که وصلی زیان کند گر مهر و ماه را به در او برم شفیع بر من به جهد اگر دل او مهربان کند جز دیده و دلم نپسندد نشانهای تیری که چشم و ابرویش اندر کمان کند دیدیم سروها که نشانند در چمن لیکن کسی ندید که سروی روان کند صورت کشند و نقش بر ایوان، نه این چنین کش نوش در لب و گهر اندر دهان کند شاید که اوحدی: بنویسد حدیث خویش با دوستان حکایت ازین داستان کند