اوحدی مراغهای (غزلیات)/دل به کسی سپردهام کو همه قصد جان کند
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (دل به کسی سپردهام کو همه قصد جان کند) از اوحدی مراغهای |
' |
دل به کسی سپردهام کو همه قصد جان کند کام کسی روا نکرد، اشک بسی روان کند هر که بدید کار ما وین رخ زرد زار ما گفت که: در دیار ما جور چنین فلان کند حجت بندگی بدو، دارم از اعتراف خود بیخبرست مدعی، هر چه جزین بیان کند گفت:وفا کنم، دلا، هر چه بگوید آن پری بر همه گوش کن ولی این مشنو که آن کند زلف دراز دست را بند نهاد چند پی ور بخودش فرو هلد بار دگر چنان کند من سخن جفای او با همه گفتهام، ولی پند نگیرد اوحدی، تا دل و دین در آن کند