اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/نقش لب تو از شکر و پسته بسته‌اند

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (نقش لب تو از شکر و پسته بسته‌اند)
از اوحدی مراغه‌ای
'


نقش لب تو از شکر و پسته بسته‌اند زلف و رخت ز نسترن و لاله رسته‌اند چشمان ناتوان تو، از بس خمار و خواب گویی که از شکار رسیده‌اند و خسته‌اند دل چون بدید موی میان تو در کمر گفت: این دروغ بین که بر آن راست بسته‌اند سر در نیاورند ز اغلال در سعیر آنها که از سلاسل زلف تو جسته‌اند در حلقه‌ای که عشق رخت نیست فارغند در رسته‌ای که راه غمت نیست رسته‌اند روزی به پای خویش بیا و نگاه کن دلهای ما، که چون سر زلفت شکسته‌اند چون اوحدی به بوی وصال تو عالمی در خاک و خون ز خفت و خواری نشسته‌اند