اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/به من از دولت وصل تو مقرر می‌شد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (به من از دولت وصل تو مقرر می‌شد)
از اوحدی مراغه‌ای
'


به من از دولت وصل تو مقرر می‌شد کارم از لعل گهربار تو چون زر می‌شد دوش گفتم: بتوان دید به خوابت، لیکن با فراق تو کرا خواب میسر می‌شد؟ بارها شمع بکشتم که نشینم تاریک خانه دیگر ز خیال تو منور می‌شد عقل دل را ز تمنای تو سعیی می‌کرد عشق می‌آمد و او نیز مسخر می‌شد گر چه بسیار بگفتیم نیامد در گوش خوشتر از نام تو، با آنکه مکرر می‌شد شرح هجران تو گفتم: بنویسم، لیکن ننوشتم ، که همه عمر در آن سر می‌شد اوحدی را غزل امروز روانست، که شب صفت خط تو می‌کرد و سخن تر می‌شد