اوحدی مراغهای (غزلیات)/او همانا نابهی شبهای من نشنیده باشد
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (او همانا نابهی شبهای من نشنیده باشد) از اوحدی مراغهای |
' |
او همانا نابهی شبهای من نشنیده باشد ورنه هم بر گریهای زار من بخشیده باشد نی، چه باک از نالهی من لالهرویی را؟ که صد پی همچو گل برگریهی شبگیر من خندیده باشد ماه گردون از برای گرد خاک آستانش ای بسا شبها که گرد کوی او گردیده باشد گفتمش: بر روی خاکآلود من نه پای، گفتا: چون نهم بر خاک پایی را که جایش دیده باشد؟ بارها پیچیده باشد بر سرم سودا و رفته پیش آن بدمهر و از من روی بر پیچیده باشد او مرا خاطر برنجاند، من او را عذر خواهم همچنان گویم: مبادا خاطرش رنجیده باشد اوحدی را ناپسندی گفت و هر کس کان حکایت کرده باشد گوش، میدانم که نپسندیده باشد