اوحدی مراغهای (غزلیات)/هر کسی را مینوازد لطف و خاطر جستنت
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۴ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (هر کسی را مینوازد لطف و خاطر جستنت) از اوحدی مراغهای |
' |
هر کسی را مینوازد لطف و خاطر جستنت چون به نزد ما رسی، با خاطر آید جستنت امشبم داغی نهادی از جفا بر دل، کزو سالها نتوان، اگر روزی بباید شستنت من ترا میخواهم از دنیا، بهر منزل که هست ای که منزل در دلم داری ومن در جستنت سرو بستانی دگر هرگز نرستی از زمین راستی را گر بدیدی اعتدال رستنت با تو من عهد از میان جان شیرین کردهام وه! کرا دل میدهد عهد چنان بشکستنت؟ گر نخواهی تا چو من مسکین و بیمسکن شوی خاطر مسکین مسکینان نباید خستنت اوحدی، چون دانهی خالش دلت را صید کرد بعد ازین از دام او ممکن نباشد جستنت