صائب تبریزی (غزلیات)/از جوانی داغها بر سینه‌ی ما مانده است

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۵ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' صائب تبریزی (غزلیات) (از جوانی داغها بر سینه‌ی ما مانده است)
از صائب تبریزی
'


از جوانی داغها بر سینه‌ی ما مانده است نقش پایی چند ازان طاوس بر جا مانده است در بساط من ز عنقای سبک پرواز عمر خواب سنگینی چو کوه قاف بر جا مانده است چون نسایم دست برهم، کز شمار نقد عمر زنگ افسوسی به دست بادپیما مانده است می‌کند از هر سر مویم سفیدی راه مرگ پایم از خواب گران در سنگ خارا مانده است نیست جز طول امل در کف مرا از عمر هیچ از کتاب من، همین شیرازه بر جا مانده است مطلبش از دیده‌ی بینا، شکار عبرت است ورنه صائب را چه پروای تماشا مانده است؟