وحشی بافقی (غزلیات)/چو پیش نقش شیرین کوهکن عرض بلا کردی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (چو پیش نقش شیرین کوهکن عرض بلا کردی) از وحشی بافقی |
' |
چو پیش نقش شیرین کوهکن عرض بلا کردی اگر سنگین نبودی گوش او فریادها کردی کند بیگانگی هر چند گویم شرح غم با او چه غم بودی اگر خود را به این حرف آشنا کردی به اغیار آنقدرها میتوانست از وفا دیدن چه میشد گر زیادی یک نظر هم سوی ما کردی به تنگیم از جدایی کاشکی میشد یکی پیدا که ما را رهنمایی سوی اقلیم فنا کردی اجل گر رحم بر وحشی نکردی شام مهجوری تو میدانی که غم با روزگار او چها کردی