وحشی بافقی (غزلیات)/تو و هر روز و بزم عشرت خویش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (تو و هر روز و بزم عشرت خویش) از وحشی بافقی |
' |
تو و هر روز و بزم عشرت خویش من و شبها و کنج محنت خویش منم با محنت روی زمین خوش نگه دار آسمان گو راحت خویش ز هجران مردم و بر سر ندیدم کسی را غیر سنگ تربت خویش مکش زحمت برای راندن ما که ما خواهیم بردن زحمت خویش به زیر تیغ او نالید وحشی فتادش سربه پیش از خجلت خویش