انوری (غزلیات)/بیا ای راحت جانم که جان را بر تو افشانم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۷ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۴۸ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (بیا ای راحت جانم که جان را بر تو افشانم)
از انوری
'


بیا ای راحت جانم که جان را بر تو افشانم زمانی با تو بنشینم ز دل این جوش بنشانم
ز حال دل که معلومست که هم این بود و هم آن شد بگویم شمه‌ای با تو ترا معلوم گردانم
به دندان مزد جان خواهی که آیی یک زمان با من گواه آری روا باشد حریف آب دندانم
مرا گویی چه داری تو که پیش من کشی آنرا چه دارم هرچه دارم من نشاید آن ترا دانم
یکی دریای خون دانم که آنرا دیده می‌گویم یکی وادی غم دانم که آنرا دل همی خوانم