خواجوی کرمانی (غزلیات)/چو هست قرب حقیقی چه غم ز بعد مزار

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۰ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (چو هست قرب حقیقی چه غم ز بعد مزار)
از خواجوی کرمانی
'


چو هست قرب حقیقی چه غم ز بعد مزار نظر بقربت یارست نی بقرب دیار
چو زائران حرم را وصال روحانیست تفاوتی نکند از دنو و بعد مزار
رسید عمر بپایان و داستان فراق ز حد گذشت و بپایان نمی‌رسد طومار
بباغ بلبل خوش نغمه سحر خوان بین که روز و شب سبق عشق می‌کند تکرار
بیا که حلقه نشینان بزمگاه الست زدند بر در دل حلقه‌ی در خمار
بکش جفای رقیب ار حبیب می‌خواهی کنار گل نبری گر کنی کناره ز خار
چه هجر و وصل مساویست در حقیقت عشق اگر ز هجر بسوزی بساز و وصل انگار
درست قلب من ار شد شکسته باکی نیست بحکم آنکه روان می‌رود درین بازار
بروی خوب وی آنکس نظر کند خواجو که پشت بر دو جهان کرد و روی بر دیوار