خواجوی کرمانی (غزلیات)/رحمتی گر نکند بر دلم آن سنگین دل

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۶ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (رحمتی گر نکند بر دلم آن سنگین دل)
از خواجوی کرمانی
'


رحمتی گر نکند بر دلم آن سنگین دل چون تواند که کشد بار غمش چندین دل
زین صفت بر من اگر جور کند مسکین من ور ازین پس ندهد داد دلم مسکین دل
من ازین در به جفا باز نگردم که مرا پای بندست در آن سلسله‌ی مشکین دل
با گلستان جمالش نکشد فصل بهار اهل دل را به تماشای گل و نسرین دل
خسرو ار بند وگر پند فرستد فرهاد برنگیرد بجفا از شکر شیرین دل
دلم از صحبت خوبان نشکیبد نفسی ای عزیزان من بیدل چکنم با این دل
نکند سوی دل خسته‌ی خواجو نظری آه از آن دلبر پیمان شکن سنگین دل