انوری (غزلیات)/جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۲۰ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما)
از انوری
'


جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما دردا که نیستت خبر از روزگار ما
در کار تو ز دست زمانه غمی شدم ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما
بر آسمان رسد ز فراق تو هر شبی فریاد و نالهای دل زار زار ما
دردا و حسرتا که بجز بار غم نماند با ما به یادگاری از آن روزگار ما
بودیم بر کنار ز تیمار روزگار تا داشت روزگار ترا در کنار ما
آن شد که غمگسار غم ما تو بوده‌ای امروز نیست جز غم تو غمگسار ما
آری به اختیار دل انوری نبود دست قضا ببست در اختیار ما