محتشم کاشانی (قطعات)/ای فلک حشمت که در دکان نظم محتشم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (قطعات) (ای فلک حشمت که در دکان نظم محتشم) از محتشم کاشانی |
' |
ای فلک حشمت که در دکان نظم محتشم | به ز مدح مشتری گیر تو یک پرگاله نیست | |
وان عروسان را که در عقد تو میآرد به نظم | هیچ یک را احتیاج صنعت دلاله نیست | |
نطقش از شیرینی در ثنایت مینهد | بر سر هم آن قدر شکر که در بنگاله نیست | |
با دگر اشعار کز پی میرسد این قطعه هست | کاغذی باوی که کوتاهیش در دنباله نیست | |
آن قدر در کز ثنایت دردل ذخار اوست | بر گل صد برگ سوری صد یک آن ژاله نیست | |
ابر طبعش بس که حالا مستعد بارش است | هیچ ماهی بر سپهر فکرتش بیهاله نیست | |
او چو در جولان گه صد سالهی مدحت پا نهاد | وین سخن بیاصل مثل شعلهی جواله نیست | |
وجه انعامش که مرقوم است و مجری در برات | همچو احسان دگر یاران چرا هر ساله نیست |