دیوان شمس/کی باشد اختری در اقطار
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (کی باشد اختری در اقطار) از مولوی |
' |
کی باشد اختری در اقطار | در برج چنین مهی گرفتار | |
آواره شده ز کفر و ایمان | اقرار به پیش او چو انکار | |
کس دید دلی که دل ندارد | با جان فنا به تیغ جان دار | |
من دیدم اگر کسی ندیدست | زیرا که مرا نمود دیدار | |
علم و عملم قبول او بس | ای من ز جز این قبول بیزار | |
گر خواب شبم ببست آن شه | بخشید وصال و بخت بیدار | |
این وصل به از هزار خوابست | از خواب مکن تو یاد زنهار | |
از گریه خود چه داند آن طفل | کاندر دلها چه دارد آثار | |
میگرید بیخبر ولیکن | صد چشمه شیر از او در اسرار | |
بگری تو اگر اثر ندانی | کز گریه تست خلد و انهار | |
امشب کر و فر شهریاریش | اندر ده ماست شاه و سالار | |
نی خواب رها کند نه آرام | آن صبح صفا و شیر کرار |