دیوان شمس/گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست نیست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۱۷ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست نیست)
از مولوی
'


گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست نیست ور تو پنداری مرا بی‌تو قراری هست نیست
ور تو گویی چرخ می‌گردد به کار نیک و بد چرخ را جز خدمت خاک تو کاری هست نیست
سال‌ها شد که بیرون درت چون حلقه‌ایم بر در تو حلقه بودن هیچ عاری هست نیست
بر در اندیشه ترسان گشته‌ایم از هر خیال خواجه را این جا خیالی هست آری هست نیست
ای دل جاسوس من در پیش کیکاووس من جز صلاح الدین ز دل‌ها هوشیاری هست نیست