امیر خسرو دهلوی (انتخاب از مثنویات)/گفت به حاجب که بشه باز پوی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | امیر خسرو دهلوی (انتخاب از مثنویات) (گفت به حاجب که بشه باز پوی) از امیر خسرو دهلوی |
' |
گفت به حاجب که بشه باز پوی | خدمت من گوی و پس آنگه بگوی | |
با منت از بهر تمنای ملک | خام بود پختن سودای ملک | |
پختهئی آخر ! دم خامان مزن | من زتو زادم! نه تو زادی زمن | |
ملک به میراث نیابد کسی | تا نزند تیغ دو بسی | |
نیستم آن طفل دیدی نخست | بالغ ملکم به بلاغت درست | |
خرد مخوانم که ز دور ز من | داد خدا دور بزرگی به من | |
جز تو کسی گردم این در زدی ، | سرزنش تیغ منش سر زدی | |
لیک توئی چون به پی این سریر | من ندهم ، گر تو توانی بگیر ! |