خاقانی (غزلیات)/خوی او از خامکاری کم نکرد
نسخهٔ تاریخ ۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۵۴ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | خاقانی (غزلیات) (خوی او از خامکاری کم نکرد) از خاقانی |
' |
خوی او از خامکاری کم نکرد | سینهی من سوخت چشمش نم نکرد | |
دشمنان با دشمنان از شرم خلق | آشتی رنگی کنند آنهم نکرد | |
از مکن گفتن زبانم موی شد | او هنوز از جور موئی کم نکرد | |
روزی از روی خودم چون روی خود | جان غم پرورد را خرم نکرد | |
سینهام زان پس که چون گوهر بسفت | چون صدف بشکافت پس مرهم نکرد | |
عشق او تا بر سر من آب خورد | آب خورد جانم الا غم نکرد | |
در جفا هم جنس عالم بود لیک | آنچه او کرد از جفا، عالم نکرد | |
خار غم در راه خاقانی نهاد | وز پی برداشتن قد خم نکرد |