عطار (غزلیات)/ای هر دهان ز یاد لبت پر عسل شده
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۱۵ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (ای هر دهان ز یاد لبت پر عسل شده) از عطار |
' |
ای هر دهان ز یاد لبت پر عسل شده | در هر زبان خوشی لب تو مثل شده | |
آوازهی وصال تو کوس ابد زده | مشاطهی جمال تو لطف ازل شده | |
از نیم ذره پرتو خورشید روی تو | ارواح حال کرده و اجسام حل شده | |
جانها ز راه حلق برافکنده خویشتن | در حلقههای زلف تو صاحب محل شده | |
ترک رخت که هندوک اوست آفتاب | آورده خط به خون من و در عمل شده | |
بر توچون من به دل نگریدم روا مدار | آبی که میخورم ز تو با خون بدل شده | |
ای از کمال روی تو نقصان گرفته کفر | وز کافری زلف تو در دین خلل شده | |
چون دیدهام نزول تو در خون جان خویش | در خون جان خویشتنم زین قبل شده | |
در وصف تو فرید که از چاکران توست | سلطان عالم است بدین یک غزل شده |