عطار (غزلیات)/ما هرچه آن ماست ز ره بر گرفتهایم
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۳۹ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (ما هرچه آن ماست ز ره بر گرفتهایم) از عطار |
' |
ما هرچه آن ماست ز ره بر گرفتهایم | با پیر خویش راه قلندر گرفتهایم | |
در راه حق چو محرم ایمان نبودهایم | ایمان خود به تازگی از سر گرفتهایم | |
چون اصل کار ما همه روی و ریا نمود | یکباره ترک کار مزور گرفتهایم | |
از هر دو کون گوشهی دیری گزیدهایم | زنار چار کرده بهبر در گرفتهایم | |
اندر قمارخانه چو رندان نشستهایم | وز طیلسان و خرقه قلم برگرفتهایم | |
زان چشمهی حیات که در کوی دوست بود | تا روز حشر ملک سکندر گرفتهایم | |
برتر ز هست و نیست قدم در نهادهایم | بیرون ز کفر و دین ره دیگر گرفتهایم | |
بر روی دوست ساغر و دست از میان برون | از دست دوست باده به ساغر گرفتهایم | |
عطار تا بیان مقامات عشق کرد | از لفظ او دو کون به گوهر گرفتهایم |