عطار (غزلیات)/تو را در ره خراباتی خراب است
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۳۸ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (تو را در ره خراباتی خراب است) از عطار |
' |
تو را در ره خراباتی خراب است | گر آنجا خانهای گیری صواب است | |
بگیر آن خانه تا ظاهر ببینی | که خلق عالم و عالم سراب است | |
در آن خانه تو را یکسان نماید | جهانی گر پر آتش گر پر آب است | |
خراباتی است بیرون از دو عالم | دو عالم در بر آن همچو خواب است | |
ببین کز بوی درد آن خرابات | فلک را روز و شب چندین شتاب است | |
به آسانی نیابی سر این کار | که کاری سخن و سری تنک یاب است | |
به عقل این راه مسپر کاندرین راه | جهانی عقل چون خر در خلاب است | |
مثال تو درین کنج خرابات | مثال سایهای در آفتاب است | |
چگونه شرح آن گویم که جانم | ز عشق این سخن مست و خراب است | |
اگر پرسی ز سر این سالی | چه گویم من که خاموشی جواب است | |
برای جست و جوی این حقیقت | هزاران حلق در دام طناب است | |
ز درد این سخن پیران ره را | محاسنها به خون دل خضاب است | |
جوانمردان دین را زین مصیبت | جگرها تشنه و دلها کباب است | |
ز شرح این سخن وز خجلت خویش | دل عطار در صد اضطراب است |