وحشی بافقی (غزلیات)/تغافلها زد اما شد نگاهی عذر خواه من
نسخهٔ تاریخ ۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۳۱ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | وحشی بافقی (غزلیات) (تغافلها زد اما شد نگاهی عذر خواه من) از وحشی بافقی |
' |
تغافلها زد اما شد نگاهی عذر خواه من | که سد ره گشت بر گرد سر چشمش نگاه من | |
مرا چشم تو افکند از نظر اما نمیپرسی | که جاسوس نگاه او چه میخواهد ز راه من | |
برای حرمت خاک درت این چشم میدارم | که گرد آلوده هر پایی نگردد سجده گاه من | |
به کشت دیگران چون باری ای ابر حیا خواهم | که گاهی قطرهای ضایع شود هم بر گیاه من | |
رقیبا پر دلیری بر سر آن کوی و میترسم | که تیغی در غلافست این طرف یعنی که آه من | |
کمان شوق پر زور است و تیر انداز دیوانه | خدنگی گر نشیند بر کسی نبود گناه من | |
خطر بسیار دارد مدعی خود نیز میداند | اگر وحشی نیندیشد ز خشم پادشاه من |