وحشی بافقی (غزلیات)/درون دل به غیر از یار و فکر یار کی گنجد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۵۹ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (درون دل به غیر از یار و فکر یار کی گنجد)
از وحشی بافقی
'


درون دل به غیر از یار و فکر یار کی گنجد خیال روی او اینجا در او اغیار کی گنجد
ز حرف و صوت بیرونست راز عشق من با او رموز عشق وجدانیست در گفتار کی گنجد
من و آزردگی از عشق او حاشا معاذلله دلی کز مهر پر باشد در او آزار کی گنجد
به رطل بخت یک خمخانه می ساقی که بر لب نه به ظرف تنگ من این باده‌ی بسیار کی گنجد
چه جای مرهم راحت دل بیمار وحشی را بجز حسرت در آن دل کز تو شد افکار کی گنجد