وحشی بافقی (غزلیات)/گل چیست اگر دل ز غم آزاد نباشد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۲۶ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (گل چیست اگر دل ز غم آزاد نباشد)
از وحشی بافقی
'


گل چیست اگر دل ز غم آزاد نباشد از گل چه گشاید چو دلی شاد نباشد
خواهم که ز بیداد تو فریاد برآرم چندان که دگر طاقت فریاد نباشد
شهری که در او همچو تو بیدادگری هست بیدادکشان را طمع داد نباشد
پروانه که و ، محرمی خلوت فانوس چون در حرم شمع ره باد نباشد
سنگی به ره توسن شیرین نتوان یافت کاتش به دلش از غم فرهاد نباشد
وحشی چه کنی ناله که معمور نشد دل بگذار که این غمکده آباد نباشد