انوری (مقطعات)/ای انوری تویی که به فضل و هنر سزند
نسخهٔ تاریخ ۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۶ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | انوری (مقطعات) (ای انوری تویی که به فضل و هنر سزند) از انوری |
' |
ای انوری تویی که به فضل و هنر سزند | احرار روزگار و افاضل ترا رهی | |
بودند در قدیم امیران و شاعران | واکنون شدت مسلم بر شاعران شهی | |
هستت خبر که هستم دور از تو ناتوان | اشکم چو ناردانه و رخسار چون بهی | |
مشغول بودهای که نکردی عیادتم | یا خود مرا محل عیادت نمینهی | |
نینی ز ابلهی است مرا از تو این طمع | خیزد چنین طمع به حقیقت ز ابلهی | |
با رنج ناتوانی ای دوستان مرا | دل گشت پر ز انده و از صبر شد تهی | |
گوید طبیب بهتری امروز غم مخور | اینک برفت علت و آغاز شد بهی | |
غم این غمست و بس که ز من فوت میشود | در بزم صدر عالم رسم سهشنبهی | |
آن جنت نعیم اگر در جهان بود | ممکن ظهور جنت ماوی، فتلک هی |