خواجوی کرمانی (غزلیات)/مگذر ای یار و درین واقعه مگذار مرا
نسخهٔ تاریخ ۳ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۷ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (مگذر ای یار و درین واقعه مگذار مرا) از خواجوی کرمانی |
' |
مگذر ای یار و درین واقعه مگذار مرا | چون شدم صید تو بر گیر و نگهدار مرا | |
اگرم زار کشی میکشی و بیزار مشو | زاریم بین و ازین بیش میازار مرا | |
چون در افتادهام از پای و ندارم سر خویش | دست من گیر و دل خسته بدست آر مرا | |
بی گل روی تو بس خار که در پای منست | کیست کز پای برون آورد این خار مرا | |
برو ای بلبل شوریده که بی گلروئی | نکشد گوشهی خاطر سوی گلزار مرا | |
هر که خواهد که بیک جرعه مرا دریابد | گو طلب کن بدر خانهی خمار مرا | |
تا شوم فاش بدیوانگی و سرمستی | مست وآشفته برآرید ببازار مرا | |
چند پندم دهی ای زاهد و وعظم گوئی | دلق و تسبیح ترا خرقه و زنار مرا | |
ز استانم ز چه بیرون فکنی چون خواجو | خاک را هم ز سرم بگذر و بگذار مرا |