دیوان شمس/ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا
نسخهٔ تاریخ ۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۲ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | دیوان شمس (غزلیات) (ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا) از مولوی |
' |
ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا | از آسمان آمد ندا کای ماه رویان الصلا | |
ای سرخوشان ای سرخوشان آمد طرب دامن کشان | بگرفته ما زنجیر او بگرفته او دامان ما | |
آمد شراب آتشین ای دیو غم کنجی نشین | ای جان مرگ اندیش رو ای ساقی باقی درآ | |
ای هفت گردون مست تو ما مهرهای در دست تو | ای هست ما از هست تو در صد هزاران مرحبا | |
ای مطرب شیرین نفس هر لحظه میجنبان جرس | ای عیش زین نه بر فرس بر جان ما زن ای صبا | |
ای بانگ نای خوش سمر در بانگ تو طعم شکر | آید مرا شام و سحر از بانگ تو بوی وفا | |
بار دگر آغاز کن آن پردهها را ساز کن | بر جمله خوبان ناز کن ای آفتاب خوش لقا | |
خاموش کن پرده مدر سغراق خاموشان بخور | ستار شو ستار شو خو گیر از حلم خدا |