سعدی (غزلیات)/به عمر خویش ندیدم شبی که مرغ دلم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۱۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (غزلیات) (به عمر خویش ندیدم شبی که مرغ دلم)
از سعدی
'


به عمر خویش ندیدم شبی که مرغ دلم نخواند بر گل رویت چه جای بلبل باغ تو را فراغت ما گر بود و گر نبود مرا به روی تو از هر که عالمست فراغ ز درد عشق تو امید رستگاری نیست گریختن نتوانند بندگان به داغ تو را که این همه بلبل نوای عشق زنند چه التفات بود بر ادای منکر زاغ دلیل روی تو هم روی توست سعدی را چراغ را نتوان دید جز به نور چراغ