سنایی غزنوی (قصاید و قطعات)/معجزی خود ز معجز ادبار
نسخهٔ تاریخ ۱۰ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۰۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | سنایی غزنوی (قصاید و قطعات) (معجزی خود ز معجز ادبار) از سنایی غزنوی |
' |
معجزی خود ز معجز ادبار نزد هر زیرکی کم از خر بود خود همه کس برو همی خندید زان که عقلش ز جهل کمتر بود زین چنین کون دریده مادر و زن ریشخندش نیز درخور بود چون خاک باش در همه احوال بردبار تا چون هوات بر همه کس قادری بود چون آب نفع خویش به هر کس همی رسان تا همچو آتشت ز جهان برتری بود دور عالم جز به آخر نامدست از بهر آنک هر زمان بر رادمردی سفلهای مهتر شود آن نبینی آفتاب آنجا که خواهد شد فرو سایهی جوهر فزون ز اندازهی جوهر شود چون تو شدی پیر بلندی مجوی کانکه ز تو زاد بلندان شود روز نبینی چو به آخر رسد سایهی هر چیز دو چندان شود