عبید زاکانی (غزلیات)/حال خود بس تباه می‌بینم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۹ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عبید زاکانی (غزلیات) (حال خود بس تباه می‌بینم)
از عبید زاکانی
'


حال خود بس تباه می‌بینم نامه‌ی دل سیاه می‌بینم یوسف روح را ز شومی نفس مانده در قعر چاه می‌بینم خط طومار عمر می‌خوانم همه واحسرتاه می‌بینم در دل بی‌قرار می‌نگرم ناله و سوز و آه می‌بینم ره دراز است و دور من خود را همه بی‌زاد راه می‌بینم پایمردی که دست او گیرد محض لطف اله می‌بینم عذر خواه عبید بی‌چاره کرم پادشاه می‌بینم