عبید زاکانی (غزلیات)/دارم بتی به چهره‌ی صد ماه و آفتاب

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۸ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عبید زاکانی (غزلیات) (دارم بتی به چهره‌ی صد ماه و آفتاب)
از عبید زاکانی
'


دارم بتی به چهره‌ی صد ماه و آفتاب نازکتر از گل تر و خوشبوتر از گلاب رعناتر از شمایل نسرین میان باغ نازنده‌تر ز سروسهی بر کنار آب در تاب حیرت از رخ او در چمن سمن در خوی خجلت از تب او در قدح شراب شکلی و صد ملاحت و روئی وصد جمال چشمی وصد کرشمه و لعلی وصد عتاب خورشید در نقاب خجالت نهان شود از روی جانفزاش اگر بر فتد نقاب در حلقه‌های زلفش جانهای ما اسیر از چشمهای مستش دلهای ما کباب فریاد از آن دو سنبل مشکین تابدار زنهار از آن دو نرگس جادوی نیمخواب هرگه که زانوئی زند و باده‌ای دهد من جان به باد بر دهم آن لحظه چون حباب روزیکه با منست من آنروز چون عبید از عیش بهره‌مندم و از عمر کامیاب