عبید زاکانی (غزلیات)/کرد فارغ گل رویت ز گلستان ما را

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۷ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عبید زاکانی (غزلیات) (کرد فارغ گل رویت ز گلستان ما را)
از عبید زاکانی
'


کرد فارغ گل رویت ز گلستان ما را کفر زلف تو برآورد ز ایمان ما را تا خیال قد و بالای تو در دل بگذشت خاطر آزاد شد از سرو خرامان ما را ما که در عشق تو آشفته و شوریده شدیم می‌کند حلقه‌ی زلف تو پریشان ما را تا به دامان وصالت نرسد دست امید دست کوته نکند اشگ ز دامان ما را در ره کعبه‌ی وصل تو ز پا ننشینیم گرچه در پا شکند خار مغیلان ما را ای عبید از پی دل چند توان رفت آخر کرد سودای تو بس بی سر و سامان ما را