خواجوی کرمانی (غزلیات)/کی آمدی ز تتار ای صبای مشک نسیم
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (کی آمدی ز تتار ای صبای مشک نسیم) از خواجوی کرمانی |
' |
کی آمدی ز تتار ای صبای مشک نسیم بیا بیا که خوشت باد ای نسیم شمیم دگر مگوی حدیث از نعیم و ناز بهشت بهشت منزل یارست و وصل یار نعیم چو روز حشر مرا از لحد برانگیزند هنوز شعله زند آتشم ز عظم رمیم گمان مبر که تمنای بنده سیم و زرست نسیم تست مراد من شکسته نه سیم فتاده است دلم در میان خون چون واو کشیده زلف ترا در کنار جان چون جیم از آن مرا ز دهان تو هیچ قسمت نیست که نیست نقطهی موهوم قابل تقسیم بود بمعتقد عاقلان جهان محدث برون ز عالم عشقت که عالمیست قدیم بهر دیار که زینجا سفر کنم گویم خوشا نشیمن طاوس و کوه ابراهیم کنون چه فایده خواجو ز درس معقولات که در ازل سبق عشق کردهئی تعلیم