خواجوی کرمانی (غزلیات)/دل به دست غم سودای تو دادیم و شدیم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۲۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (دل به دست غم سودای تو دادیم و شدیم)
از خواجوی کرمانی
'


دل به دست غم سودای تو دادیم و شدیم چشمه‌ی خون دل از چشم گشادیم و شدیم پشت بردنیی و دین کرده و جان در سر دل روی در بادیه‌ی عشق نهادیم و شدیم تو نشسته بمی و مطرب و ما مست و خراب مدتی بر سر کوی تو ستادیم و شدیم چون دل خسته‌ی ما رفت بباد از پی دل همره قافله‌ی باد فتادیم و شدیم همچو خواجو نگرفته ز دهانت کامی بوسه بر خاک سر کوی تو دادیم و شدیم